گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
آغاز جزء یازدهم قرآن مجید .... ص : 242






ادامه سوره توبه .... ص : 242
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 94 .... ص : 242
اشاره
( (آیه 94
شأن نزول: .... ص : 242
بعضی از مفسران میگویند این آیه و دو آیه بعد در باره گروهی از منافقان که تعدادشان بالغ بر هشتاد نفر میشد نازل گردید زیرا
به هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از تبوك بازگشت دستور داد هیچ کس با آنها مجالست نکند و سخن نگوید و آنها که
خود را در فشار شدید اجتماعی دیدند در مقام عذرخواهی برآمدند، آیه نازل شد و وضع آنها را مشخص ساخت.
تفسیر: .... ص : 242
به عذرها و سوگندهاي دروغینشان اعتنا نکنید! این سلسله از آیات همچنان پیرامون اعمال شیطانی منافقان سخن میگوید، نخست
میفرماید:
یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ إِذا ) « هنگامی که شما (از جنگ تبوك) به مدینه باز میگردید، منافقان به سراغ شما میآیند و عذرخواهی میکنند »
رَجَعْتُمْ إِلَیْهِمْ).
به منافقان بگو: عذرخواهی مکنید، ما هرگز به سخنان » : در اینجا روي سخن را به پیامبرش به عنوان رهبر مسلمین کرده، میگوید
قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ). ) « شما ایمان نخواهیم آورد
بنابراین ما از نقشههاي شیطانی شما به خوبی باخبریم! (قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِکُمْ). « چرا که خداوند ما را از اخبار شما آگاه ساخته »
وَ سَیَرَي اللَّهُ ) « و به زودي خداوند و پیامبرش اعمال شما را میبینند » ، ولی در عین حال راه بازگشت و توبه، به سوي شما باز است
عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ).
سپس به سوي کسی که اسرار پنهان و آشکار را میداند باز » ، بعد میفرماید: همه اعمال و نیات شما امروز ثبت و بایگانی میشود
میگردید، و او شما را به ص: 243
صفحه 223 از 529
و جزاي آن را به شما خواهد داد (ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلی عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ). « اعمالتان آگاه میکند
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 95 .... ص : 243
آنها براي فریب شما به زودي دست به دامن » : (آیه 95 )- در این آیه بار دیگر اشاره به سوگندهاي دروغین منافقان کرده، میفرماید
و اگر خطایی کردهاند « قسم میزنند، و هنگامی که به سوي آنان بازگشتید سوگند به خدا یاد میکنند که از آنها صرف نظر کنید
مشمول عفوشان سازید (سَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَیْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ).
در حقیقت آنها از هر دري وارد میشوند، گاهی از طریق عذرخواهی میخواهند خود را بیگناه قلمداد کنند، و گاهی با اعتراف به
گناه، تقاضاي عفو و گذشت دارند، شاید بتوانند در دل شما نفوذ کنند.
فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ). اما به عنوان اعتراض و خشم و انکار! ) « از آنها روي گردانید » ولی شما به هیچ وجه تحت تأثیر آنان قرار نگیرید و
نه به عنوان عفو و بخشش و گذشت.
و باید از چنین موجودات پلیدي صرف نظر « چرا که آنها موجوداتی پلیدند » : سپس به عنوان تأکید و توضیح و بیان دلیل میفرماید
کرد (إِنَّهُمْ رِجْسٌ).
وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ). ) « جایگاهشان دوزخ است » و چون چنینند
« همه اینها نتیجه اعمالی است که خودشان انجام دادهاند » زیرا بهشت جاي نیکان و پاکان است، نه جایگاه پلیدان و آلودگان! اما
(جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ).
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 96 .... ص : 243
(آیه 96 )- در این آیه اشاره به یکی از سوگندهاي آنها شده و آن این که:
یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ). ) « با اصرار و سوگند از شما میخواهند که از آنها خشنود شوید »
اگر » : جالب این که در این مورد خداوند نمیفرماید: از آنها راضی نشوید، بلکه با تعبیري که بوي تهدید از آن میآید، میفرماید
فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا برگزیده تفسیر نمونه، ) « هم شما از آنها راضی شوید خدا هرگز از جمعیت فاسقان راضی نخواهد شد
ج 2، ص: 244
یَرْضی عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ)
.شک نیست آنها از نظر دینی و اخلاقی اهمیتی براي خشنودي مسلمانان قائل نبودند، بلکه میخواستند از این راه کدورتهاي قلبی
آنان را بشویند تا در آینده از عکس العملهاي آنان در امان بمانند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 97 .... ص : 244
(آیه 97 )- بادیه نشینان سنگدل و با ایمان: در این آیه و دو آیه بعد به تناسب بحثهایی که در باره منافقان مدینه گذشت پیرامون
حال منافقان بادیه نشین، و نشانهها و افکار آنها، و همچنین در باره مؤمنان مخلص و راستین بادیه گفتگو شده است.
شاید به این علت که به مسلمانان هشدار دهد چنین نپندارند که منافقان تنها همان گروهی هستند که در شهرند، بلکه منافقان بادیه
نشین از آنها خشنترند.
اعراب بادیه نشین (به حکم دوري از تعلیم و تربیت و نشنیدن آیات الهی و سخنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله » : نخست میفرماید
صفحه 224 از 529
الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً). ) « کفر و نفاقشان شدیدتر است
وَ أَجْدَرُ أَلَّا ) « و باز به همین دلیل، به جهل و بیخبري از حدود فرمانها و احکامی که خدا بر پیامبرش نازل کرده است سزاوارترند »
یَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ).
وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ). ) « خداوند دانا و حکیم است » در پایان آیه میفرماید
یعنی اگر در باره عربهاي بادیه نشین چنین داوري میکند روي تناسب خاصی است که محیط آنها با این گونه صفات دارد.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 98 .... ص : 244
(آیه 98 )- اما براي این که چنین توهمی پیدا نشود که همه اعراب بادیه نشین، و یا همه بادیه نشینان، داراي چنین صفاتی هستند، در
این آیه میگوید:
گروهی از این عربهاي بادیه نشین کسانی هستند که (بر اثر نفاق یا ضعف ایمان) هنگامی که چیزي را در راه خدا انفاق کنند، آن »
نه یک موفقیت و پیروزي و تجارت پرسود (وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یَتَّخِ ذُ ما یُنْفِقُ مَغْرَماً). « را ضرر و زیان و غرامت محسوب میدارند
ص: 245
و تیرهروزي و ناکامی به « همواره در انتظار این هستند که بلاها و مشکلات شما را احاطه کند » : دیگر از صفات آنها این است که
سراغ شما بیاید (وَ یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ). در واقع آنها افرادي تنگ نظر و بخیل و حسودند.
سپس اضافه میکند: آنها نباید در انتظار بروز مشکلات و نزول بلاها بر شما باشند چرا که این مشکلات و ناکامیها و بدبختیها تنها
عَلَیْهِمْ دائِرَةُ ) « و حوادث دردناك براي خود آنهاست » به سراغ این گروه منافق بیایمان و جاهل و نادان و تنگ نظر و حسود میرود
السَّوْءِ).
وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ). هم سخنان آنها را میشنود و هم از ) « خداوند شنوا و داناست » : سر انجام آیه را با این جمله پایان میدهد که
نیات و مکنون ضمیر آنها آگاه است.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 99 .... ص : 245
گروهی از این عربهاي بادیه نشین » : (آیه 99 )- و در این آیه به گروه دوم یعنی مؤمنان با اخلاص بادیه نشین اشاره کرده، میگوید
وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ). ) « کسانی هستند که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند
به همین دلیل هیچ گاه انفاق در راه خدا را غرامت و زیان، نمیدانند، بلکه با توجه به پاداشهاي وسیع الهی در این جهان و سراي
که افتخار و برکت بزرگی است میدانند « این کار را وسیله نزدیکی به خدا و مایه توجه و دعاي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله » ، دیگر
(وَ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ).
آگاه باشید که این انفاقها بطور قطع مایه تقرب » : در اینجا خداوند این طرز فکر آنها را با تأکید فراوان تصدیق میکند و میگوید
أَلا إِنَّها قُرْبَۀٌ لَهُمْ). ) « آنها در پیشگاه خداوند است
سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ). ) « خدا آنان را به زودي در رحمت خود فرو میبرد » و به همین دلیل
إِنَّ اللَّهَ ) « زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است » و اگر لغزشهایی از آنها سرزده باشد به خاطر ایمان و اعمال پاکشان آنها را میبخشد
غَفُورٌ رَحِیمٌ).
ص: 246
صفحه 225 از 529
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 100 .... ص : 246
(آیه 100 )- پیشگامان اسلام! به دنبال آیات گذشته که بیان حال کفّار و منافقان را مینمود در این آیه اشاره به گروههاي مختلف
از مسلمانان راستین شده است و آنها را در سه گروه مشخص تقسیم میکند.
وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ). ) « پیشگامان نخستین از مهاجرین » -1
یعنی آنها که در اسلام و هجرت پیشگام بودهاند.
وَ الْأَنْصارِ). ) « نصرت و یاري پیامبر و یاران مهاجرش بودند » -2 آنها که پیشگام در
وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ). ) « و کسانی که به نیکی از آنها پیروي کردند » -3
و با انجام اعمال نیک، و قبول اسلام، و هجرت، و نصرت آیین پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به آنها پیوستند.
همسر وفادار و فداکار پیامبر صلّی اللّه علیه « خدیجه » جالب توجه این که: همه متفقا گفتهاند نخستین کسی که از زنان، مسلمان شد
علیه السّلام را « علی » و آله بود، و اما از مردان، همه دانشمندان و مفسران شیعه به اتفاق گروه عظیمی از دانشمندان اهل سنت
نخستین کسی میدانند که دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را پاسخ گفت.
رَضِ یَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ ) « هم خداوند از آنها راضی است و هم آنها از خدا راضی شدهاند » : پس از ذکر این گروه سه گانه میفرماید
رَضُوا عَنْهُ).
رضایت خدا از آنها به خاطر ایمان و اعمال صالحی است که انجام دادهاند، و خشنودي آنان از خدا به خاطر پاداشهاي گوناگون و
فوق العاده و پراهمیت است که به آنان ارزانی داشته.
با این که جمله گذشته همه مواهب و نعمتهاي الهی را در بر داشت (مواهب مادي و معنوي، جسمانی و روحانی) ولی به عنوان
و خداوند براي آنها باغهایی از بهشت فراهم ساخته که از زیر درختانش نهرها » : اضافه میکند « اجمال » بعد از « تفصیل » تأکید و بیان
وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهارُ). ) « جریان دارند
، خالِدِینَ فِیها أَبَداً). برگزیده تفسیر نمونه، ج 2 ) « همواره در آن خواهند ماند » از امتیازات این نعمت آن است که جاودانی است و
ص: 247
ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ). ) « و این است پیروزي بزرگ »
چه پیروزي از این برتر که انسان احساس کند آفریدگار و معبود و مولایش از او خشنود است و کارنامه قبولی او را امضا کرده؟
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 101 .... ص : 247
در میان کسانی که در اطراف » : (آیه 101 )- بار دیگر قرآن مجید بحث را متوجه اعمال منافقان و گروههاي آنها کرده، میگوید
وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ). ) « شهر شما (مدینه) هستند گروهی از منافقان وجود دارند
یعنی باید هشیار باشید منافقان بیرون را نیز زیر نظر بگیرید و مراقب فعالیتهاي خطرناك آنان باشید.
در خود مدینه و از اهل این شهر نیز گروهی هستند که نفاق را تا سر حد سرکشی و طغیان رسانده و سخت به » : سپس اضافه میکند
وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَۀِ مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ). ) !« آن پایبندند و در آن صاحب تجربهاند
در آیه فوق دیده میشود گویا اشاره به این نکته است که منافقان « خارجی » و « داخلی » این تفاوت در تعبیر که در باره منافقان
داخلی در کار خود مسلطتر و طبعا خطرناکترند، و مسلمانان باید شدیدا مراقب آنها باشند، هر چند که منافقان خارجی را نیز باید از
نظر دور ندارند.
صفحه 226 از 529
لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ). ) « تو آنها را نمیشناسی ولی ما میشناسیم » : لذا بلافاصله بعد از آن میفرماید
البته این اشاره به علم عادي و معمولی پیغمبر است، ولی هیچ منافات ندارد که او از طریق وحی و تعلیم الهی به اسرار آنان کاملا
واقف گردد.
ما به زودي آنها را دو بار مجازات خواهیم کرد، و پس از » : در پایان آیه مجازات شدید این گروه را به این صورت بیان میکند که
سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلی عَذابٍ عَظِیمٍ). ) « آن به سوي عذاب بزرگ دیگري فرستاده خواهند شد
اشاره به مجازاتهاي روز قیامت است ولی در این که، آن دو عذاب دیگر چه نوع عذابی است به نظر میرسد که « عذاب عظیم »
، یکی از این دو عذاب همان مجازات اجتماعی آنها به خاطر رسوائیشان و کشف اسرار درونیشان میباشد برگزیده تفسیر نمونه، ج 2
ص: 248
هرگاه کافران را به هنگامی که فرشتگان » : و مجازات دوم آنان همان است که در آیه 50 سوره انفال اشاره شده، آنجا که میفرماید
مرگ جان آنها را میگیرند ببینی که چگونه به صورت و پشت آنها میکوبند، و مجازات میکنند، به حال آنها تأسف خواهی
.« خورد
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 102 .... ص : 248
اشاره
( (آیه 102
شأن نزول: .... ص : 248
برخورد میکنیم، طبق روایتی او با دو یا چند نفر « ابو لبابه انصاري » در مورد نزول این آیه روایاتی نقل شده که در بیشتر آنها به نام
خودداري کردند اما هنگامی که آیاتی را که در مذمت « تبوك » دیگر از یاران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از شرکت در جنگ
متخلفین وارد شده بود شنیدند بسیار ناراحت و پشیمان گشتند، خود را به ستونهاي مسجد پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله بستند و
هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بازگشت و از حال آنها خبر گرفت عرض کردند: آنها سوگند یاد کردهاند که خود را از
ستون باز نکنند تا این که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنین کند، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: من نیز سوگند یاد میکنم که
چنین کاري نخواهم کرد مگر این که خداوند به من اجازه دهد.
آیه نازل شد و خداوند توبه آنها را پذیرفت، و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آنها را از ستون مسجد باز کرد.
آنها به شکرانه این موضوع همه اموال خود را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تقدیم داشتند.
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: هنوز دستوري در این باره بر من نازل نشده است، چیزي نگذشت که آیه بعد نازل شد و دستور
داد که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله قسمتی از اموال آنها را بگیرد.
تفسیر: .... ص : 248
صفحه 227 از 529
توبه کاران- پس از اشاره به وضع منافقان داخل و خارج مدینه در آیه قبل در اینجا با اشاره به وضع گروهی از مسلمانان گناهکار
وَ آخَرُونَ ) « گروه دیگري از آنها به گناهان خود اعتراف کردند » : که اقدام به توبه و جبران اعمال سوء خود کردند، میفرماید
اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ).
خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً). ) « و اعمال صالح و ناصالح را به هم آویختند »
و رحمت خویش را به آنان بازگرداند (عَسَ ی اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ « امید میرود که خداوند توبه آنها را بپذیرد » : سپس اضافه میکند
عَلَیْهِمْ). ص: 249
و داراي رحمتی وسیع و گسترده (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ). « زیرا خداوند آمرزند و مهربان است »
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 103 .... ص : 249
(آیه 103 )- زکات عامل پاکی فرد و جامعه: در این آیه به یکی از احکام مهم اسلامی یعنی مسأله زکات اشاره شده است، و به
خُ ذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ ) « از اموال آنها صدقه یعنی زکات بگیر » عنوان یک قانون کلّی به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که
صَدَقَۀً).
بگیر) دلیل روشنی است که رئیس حکومت اسلامی میتواند زکات را از مردم بگیرد، نه این که منتظر بماند که اگر ) « خذ » دستور
مایل بودند خودشان بپردازند و اگر نبودند نه! سپس به دو قسمت از فلسفه اخلاقی و روانی و اجتماعی زکات اشاره کرده،
تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها). ) « تو با این کار آنها را پاك میکنی و نموّ میدهی » : میفرماید
آنها را از رذائل اخلاقی، از دنیا پرستی و بخل پاك میکنی، و نهال نوع دوستی و سخاوت و توجه به حقوق دیگران را در آنها
پرورش میدهی.
از این گذشته، مفاسد و آلودگیهایی که در جامعه به خاطر فقر و فاصله طبقاتی و محرومیت گروهی از جامعه به وجود میآید با
انجام این فریضه الهی بر میچینی، و صحنه اجتماع را از این آلودگیها پاك میسازي.
وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ). ) « براي آنها دعا کن و به آنها درود بفرست » سپس اضافه میکند: هنگامی که آنها زکات میپردازند
این نشان میدهد که حتی در برابر انجام وظائف واجب باید از مردم تشکر و تقدیر کرد، و مخصوصا از طریق معنوي و روانی آنها
را تشویق نمود، همانطور که در روایات میخوانیم هنگامی که مردم زکات خود را خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میآوردند
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با جمله اللّهمّ صلّ علیهم به آنها دعا میکرد.
إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ). ) « این دعا و درود تو مایه آرامش خاطر آنهاست » : بعد اضافه میکند که
، چرا که از پرتو این دعا رحمت الهی بر دل و جان آنها نازل میشود، آن گونه که آن را احساس کنند. برگزیده تفسیر نمونه، ج 2
ص: 250
وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ). ) « خداوند شنوا و داناست » : و در پایان آیه به تناسب بحثی که گذشت میگوید
هم دعاي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را میشنود، و هم از نیّات زکات دهندگان آگاه است.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 104 .... ص : 250
(آیه 104 )- از آنجا که بعضی از گنهکاران مانند متخلفان جنگ تبوك به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله اصرار داشتند که توبه آنها را
بپذیرد در این آیه به این موضوع اشاره میکند که پذیرش توبه، کار پیامبر نیست.
صفحه 228 از 529
أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَۀَ عَنْ عِبادِهِ). ) « آیا آنها نمیدانند که تنها خداوند توبه را از بندگانش میپذیرد »
زکات و یا صدقات دیگري را (که به عنوان کفّاره گناه و تقرب به پروردگار میدهند) نیز خدا » نه تنها پذیرنده توبه اوست، بلکه
وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ). ) « میگیرد
شک نیست که گیرنده زکات و صدقات یا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و امام علیه السّلام و پیشواي مسلمین است و یا افراد مستحق،
ولی از آنجا که دست پیامبر و پیشوایان راستین و افراد مستحقّ دست خداست گویی خداوند این صدقات را میگیرد.
صدقه پیش از » در روایتی که از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نقل شده میخوانیم: انّ الصّدقۀ تقع فی ید اللّه قبل ان تصل الی ید السّائل
حتی در روایتی تصریح شده که همه اعمال آدمی را فرشتگان تحویل !« آن که در دست نیازمند قرار بگیرد به دست خدا میرسد
میگیرند جز صدقه که مستقیما به دست خدا میرسد.
وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ). ) « و خداوند توبه پذیر و مهربان است » : و در پایان آیه بار دیگر به عنوان تأکید میفرماید
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 105 .... ص : 250
اشاره
(آیه 105 )- در این آیه بحثهاي گذشته را به شکل تازهاي تأکید میکند و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که به همه
و بگو اعمال و وظائف خود را انجام دهید، و بدانید هم خدا و هم رسولش و هم مؤمنان، اعمال شما » مردم این موضوع را ابلاغ کن
وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَي اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ). ) « را خواهند دید
اشاره به این که کسی تصور نکند اگر در خلوتگاه یا در میان جمع، عملی را ص: 251
انجام میدهد از دیدگاه علم خدا مخفی و پنهان میماند، بلکه علاوه بر خداوند، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مؤمنان نیز از آن
آگاهند.
و به زودي به » : این آگاهی مقدمه پاداش و یا کیفري است که در جهان دیگر در انتظار انسان است، لذا به دنبال این جمله میافزاید
و بر طبق آن جزا خواهد « سوي کسی که آگاه از پنهان و آشکار است باز میگردید، و شما را به آنچه عمل کردهاید خبر میدهد
داد (وَ سَتُرَدُّونَ إِلی عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
مسأله عرض اعمال: .... ص : 251
در میان پیروان مکتب اهل بیت علیهم السّلام با توجه به اخبار فراوانی که از امامان رسیده عقیده معروف و مشهور بر این است که
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و امامان علیهم السّلام از اعمال همه امت آگاه میشوند، یعنی خداوند از طرق خاصی اعمال امت را بر
آنها عرضه میدارد.
مسأله عرض اعمال اثر تربیتی فوق العادهاي در معتقدان به آن دارد، زیرا هنگامی که من بدانم علاوه بر خدا که همه جا با من است
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و پیشوایان محبوب من همه روز یا همه هفته از هر عملی که انجام میدهم، اعم از خوب و بد در هر نقطه
و هر مکان آگاه میشوند، بدون شک بیشتر رعایت میکنم و مراقب اعمال خود خواهم بود.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 106 .... ص : 251
صفحه 229 از 529
اشاره
( (آیه 106
شأن نزول: .... ص : 251
کعب بن » و « مرارة بن ربیع » و « هلال بن امیه » جمعی از مفسران گفتهاند که این آیه در باره سه نفر از متخلفان جنگ تبوك به نام
نازل شده است- شرح پشیمانی و چگونگی توبه آنها در ذیل آیه 118 همین سوره به خواست خدا خواهد آمد. « مالک
تفسیر: .... ص : 251
در این آیه اشاره به گروه دیگري از گنهکاران شده است که پایان کار آنها درست روشن نیست، نه چنانند که مستحق رحمت الهی
باشند و نه چنانند که بتوان از آمرزش آنها بکلی مأیوس بود.
گروه دیگري کارشان متوقف بر فرمان خداست یا آنها را مجازات میکند و یا توبه آنان را » : لذا قرآن در باره آنها میگوید
وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ). ص: 252 ) « میپذیرد
و در پایان آیه اضافه میکند: خداوند بدون حساب با آنها رفتار نمیکند، بلکه با علم خویش و به مقتضاي حکمتش با آنها رفتار
وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ). ) « خداوند دانا و حکیم است » خواهد نمود چرا که
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 107 .... ص : 252
اشاره
( (آیه 107
شأن نزول: .... ص : 252
این آیه در باره گروهی دیگر از منافقان است که براي تحقق بخشیدن به نقشههاي شوم خود اقدام به ساختن مسجدي در مدینه
معروف شد. « ضرار » کردند که بعدا به نام مسجد
خلاصه جریان چنین است: گروهی از منافقان نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمدند و عرض کردند به ما اجازه ده مسجدي در میان
قبیله بنی سالم (نزدیک مسجد قبا) بسازیم تا افراد ناتوان و بیمار و پیرمردان از کار افتاده در آن نماز بگزارند، و این در موقعی بود
که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله عازم جنگ تبوك بود.
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به آنها اجازه داد، ولی آنها اضافه کردند آیا ممکن است شخصا بیایید و در آن نماز بگزارید؟ پیامبر
صلّی اللّه علیه و آله فرمود من فعلا عازم سفرم.
صفحه 230 از 529
هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از تبوك بازگشت نزد او آمدند و گفتند اکنون تقاضا داریم به مسجد ما بیایی و در آنجا
نماز بگزاري، و از خدا بخواهی ما را برکت دهد، و این در حالی بود که هنوز پیامبر صلّی اللّه علیه و آله وارد دروازه مدینه نشده
بود.
110 ) را آورد و پرده از اسرار کار آنها برداشت. - در این هنگام پیک وحی خدا نازل شد و سلسله آیات ( 107
و به دنبال آن پیامبر دستور داد مسجد مزبور را آتش زنند، و بقایاي آن را ویران کنند، و جاي آن را محل ریختن زبالههاي شهر
سازند!
تفسیر: .... ص : 252
گروهی دیگر از آنها مسجدي در » : بتخانهاي در چهره مسجد! در این آیه به وضع گروه دیگري از مخالفان اشاره کرده، میگوید
که هدفهاي شومی زیر این نام مقدس داشتند (وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً). « مدینه اختیار کردند
سپس هدفهاي آنها را در چهار قسمت زیر خلاصه میکند:
به مسلمانان برسانند (ضِراراً). « ضرر و زیانی » -1 منظور آنها این بود که با این عمل
و بازگشت دادن مردم به وضع قبل از اسلام (وَ کُفْراً). ص: 253 « تقویت مبانی کفر » -2
وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ). ) « ایجاد تفرقه در میان صفوف مسلمانان » -3
که نزدیک آن بود و یا مسجد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله که از آن فاصله داشت « قبا » زیرا با اجتماع گروهی در این مسجد، مسجد
از رونق میافتاد.
از این جمله، چنین بر میآید که نباید فاصله بین مساجد آن چنان باشد که روي اجتماع یکدیگر اثر بگذارند.
مرکز و کانونی براي کسی که با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه کرده بود (و سوابق سوئش بر » : -4 آخرین هدف آنها این بود که
وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ). ) « همگان روشن بود) بسازند تا از این پایگاه نفاق، برنامههاي خود را عملی سازند
و حتی سوگند یاد » ولی عجب این است که تمام این اغراض سوء و اهداف شوم را در یک لباس زیبا و ظاهر فریب پیچیده بودند
وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنی). ) « میکردند که ما جز نیکی قصد و نظر دیگري نداشتیم
خداوندي (که از اسرار درون همه آگاه است و غیب و شهود برایش یکسان میباشد) گواهی میدهد که » : ولی قرآن اضافه میکند
وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ). ) « بطور مسلم آنها دروغگو هستند
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 108 .... ص : 253
هرگز در این » : (آیه 108 )- خداوند در این آیه تأکید بیشتري روي این موضوع حیاتی کرده، به پیامبرش صریحا دستور میدهد که
و نماز مگزار (لا تَقُمْ فِیهِ أَبَداً). « مسجد قیام به عبادت مکن
شایستهتر این است که در مسجدي قیام به عبادت کنی که شالوده آن در روز نخست بر اساس تقوا گذارده » بلکه به جاي این مسجد
لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوي مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ). ) « شده است
نه این مسجدي که شالوده و اساسش از روز نخست بر کفر و نفاق و بیدینی و تفرقه بنا شده است.
گروهی از مردان در آن به عبادت » ، سپس قرآن اضافه میکند: علاوه بر این که این مسجد از اساس بر شالوده تقوا گذارده شده
مشغولند که دوست میدارند ص: 254
صفحه 231 از 529
فِیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ). ) « خود را پاکیزه نگه دارند، و خدا پاکیزگان را دوست دارد
پاکیزگی و طهارت در اینجا معنی وسیعی دارد که هرگونه پاکسازي روحانی از آثار شرك و گناه، و جسمانی از آثار آلودگی به
کثافات را شامل میشود.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 109 .... ص : 254
(آیه 109 )- در این آیه مقایسهاي میان دو گروه مؤمنان که مساجدي همچون مسجد قبا را بر پایه تقوا بنا میکنند با منافقانی که
شالوده کار خود را بر کفر و نفاق و تفرقه و فساد قرار میدهند به عمل آمده است.
آیا کسی که بناي آن مسجد را بر پایه تقوا و پرهیز از مخالفت فرمان خدا و جلب خشنودي او نهاده است بهتر » : نخست میگوید
أَ فَمَنْ ) !« است، یا کسی که شالوده آن را بر لبه پرتگاه سستی در کنار دوزخ نهاده که به زودي در آتش جهنم سقوط خواهد کرد
أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوي مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِی نارِ جَهَنَّمَ).
تشبیه فوق با نهایت روشنی و وضوح بیثباتی و سستی کار منافقان و استحکام و بقاي کار اهل ایمان و برنامههاي آنها را روشن
میسازد.
« خداوند ظالمان را هدایت نمیکند » : و از آنجا که گروه منافقان هم به خویشتن ستم میکنند و هم به جامعه، در آخر آیه میفرماید
(وَ اللَّهُ لا یَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ).
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 110 .... ص : 254
(آیه 110 )- در این آیه اشاره به لجاجت و سرسختی منافقان کرده، میگوید:
بنایی را که خودشان بر پا » آنها چنان در کار خود سرسختند و در نفاق سرگردان، و در تاریکی و ظلمت کفر حیرانند که حتی
کردند همواره به عنوان یک عامل شک و تردید- یا یک نتیجه شک و تردید- در قلوب آنها باقی میماند، مگر این که دلهاي آنها
لا یَزالُ بُنْیانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِیبَۀً فِی قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ). ) « قطعه قطعه شود و بمیرند
وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ). ) « و خداوند دانا و حکیم است » : و در آخر آیه میگوید
اگر به پیامبرش دستور مبارزه و درهم کوبیدن چنین بناي ظاهرا حق به جانبی ص: 255
را داد به خاطر آگاهی از نیات سوء بنا کنندگان و باطن و حقیقت این بنا بود این دستور عین حکمت و بر طبق مصلحت و صلاح
حال جامعه اسلامی صادر شد نه یک قضاوت عجولانه بود و نه زاییده یک هیجان و عصبانیت.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 111 .... ص : 255
(آیه 111 )- یک تجارت بینظیر! از آنجا که در آیات گذشته در باره متخلفان و جهاد سخن به میان آمد، در این آیه و آیه بعد
مقام والاي مجاهدان با ایمان، با ذکر مثال جالبی، بیان شده است.
خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را » : در این مثال خداوند خود را خریدار و مؤمنان را فروشنده معرفی کرده، و میگوید
إِنَّ اللَّهَ اشْتَري مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّۀَ). ) « خریداري میکند، و در برابر این متاع، بهشت را به آنان میدهد
وجود دارد، در این آیه به تمام این ارکان اشاره کرده است. « پنج رکن اساسی » و از آنجا که در هر معامله در حقیقت
بها) براي این معامله قرار داده است. ) « ثمن » و بهشت را « متاع » و جانها و اموال را « فروشنده » و مؤمنان را « خریدار » خودش را
صفحه 232 از 529
آنها در راه خدا پیکار میکنند، و دشمنان حق را میکشند و یا در » : منتها طرز پرداخت این متاع را با تعبیر لطیفی چنین بیان میکند
و شربت شهادت را مینوشند (یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ). « این راه کشته میشوند
این وعده حقی است بر عهده » : معتبر و محکم این معامله که پنجمین رکن است اشاره کرده، میفرماید « اسناد » و به دنبال آن به
وَعْداً عَلَیْهِ حَ  قا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ). ) « خداوند که در سه کتاب آسمانی تورات، انجیل و قرآن آمده است
وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ). ) ؟« چه کسی وفادارتر به عهدش از خداست » : سپس براي تأکید روي این معامله بزرگ اضافه میکند
یعنی گرچه بهاي این معامله فورا پرداخت نمیشود، اما خطرات نسیه را در بر ندارند! چرا که خداوند به حکم قدرت و توانایی و
بینیازي، از هر کس نسبت به عهد و پیمانش وفادارتر است. ص: 256
و از همه جالبتر این که پس از انجام مراسم این معامله، همان گونه که در میان تجارت کنندگان معمول است، به طرف مقابل
« بشارت باد بر شما به این معاملهاي که انجام دادید » : تبریک گفته و معامله را معامله پرسودي براي او میخواهد و میگوید
(فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِي بایَعْتُمْ بِهِ).
وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ). ) « و این پیروزي و رستگاري بزرگی براي همه شماست »
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 112 .... ص : 256
(آیه 112 )- همان گونه که روش قرآن مجید است که در آیهاي سخنی را به اجمال برگزار میکند و در آیه بعد به شرح و توضیح
آن میپردازد، در این آیه مؤمنان را که فروشندگان جان و مال به خدا هستند با نه صفت بارز معرفی میکند.
التَّائِبُونَ). و دل و جان خود را به وسیله آب توبه از آلودگی گناه شستشو میدهند. ) « آنها توبه کارانند » -1
.« الْعابِدُونَ). و در پرتو راز و نیاز با خدا و پرستش ذات پاك او خودسازي میکنند ) « آنها عبادت کارانند » -2
الْحامِدُونَ). ) « آنها (در برابر نعمتهاي مادي و معنوي پروردگار) سپاس میگویند » -3
السَّائِحُونَ). ) « آنها از یک کانون عبادت و پرستش به کانون دیگري رفت و آمد دارند » -4
و به این ترتیب برنامههاي خودسازي آنان در پرتو عبادت، در محیط محدودي خلاصه نمیشود، و به افق خاصی تعلق ندارد، بلکه
همه جا کانون عبودیت پروردگار و خودسازي و تربیت براي آنهاست.
الرَّاکِعُونَ). ) « آنها که در برابر عظمت خدا رکوع میکنند » -5
السَّاجِدُونَ). ) « آنها که سر بر آستانش میسایند و سجده میآورند » -6
الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ). ) « آنها که مردم را به نیکیها دعوت میکنند » -7
وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ). ) « آنها که (تنها به وظیفه دعوت به نیکی قناعت نمیکنند بلکه) با هر گونه فساد و منکري میجنگند » -8
ص: 257
و آنها که (پس از اداي رسالت امر به معروف و نهی از منکر، به آخرین و مهمترین وظیفه اجتماعی خود یعنی) حفظ حدود » -9
وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ). ) « الهی، و اجراي قوانین او، و اقامه حق و عدالت قیام میکنند
پس از ذکر این صفات نه گانه، خداوند بار دیگر چنین مؤمنان راستین و تربیت یافتگان مکتب ایمان و عمل را تشویق میکند، و به
وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ). ) « این مؤمنان را بشارت ده » : پیامبرش میگوید
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 113 .... ص : 257
صفحه 233 از 529
اشاره
( (آیه 113
شأن نزول: .... ص : 257
در مورد نزول این آیه و آیه بعد نقل شده است که گروهی از مسلمانان به پیامبر اسلام میگفتند: آیا براي پدران ما که در عصر
جاهلیت از دنیا رفتند طلب آمرزش نمیکنی؟ آیات مزبور نازل شد و به همه آنها اخطار کرد که هیچ کس حق ندارد براي مشرکان
استغفار نماید.
تفسیر: .... ص : 257
شایسته » : آیه، نخست با تعبیري رسا و قاطع پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مؤمنان را از استغفار براي مشرکان نهی میکند و میگوید
ما کانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا ) « نیست که پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و افراد با ایمان براي مشرکان طلب آمرزش کنند
لِلْمُشْرِکِینَ).
وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبی). ) « حتی اگر از نزدیکانشان باشند » : سپس براي تأکید و تعمیم اضافه میکند
« بعد از آن که براي مسلمانان روشن شد که مشرکان اهل دوزخند » : بعدا دلیل این موضوع را ضمن جملهاي چنین توضیح میدهد
طلب آمرزش براي آنها معنی ندارد (مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحِیمِ).
این کاري است بیهوده و آرزویی نابجا چرا که مشرك به هیچ وجه قابل آمرزش نیست.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 114 .... ص : 257
اشاره
استغفار کرد؟- پرداخته میگوید: « آزر » (آیه 114 )- در این آیه به پاسخ این سؤال- که اگر این کار ممنوع است چرا ابراهیم براي
و استغفار ابراهیم براي پدرش [عمویش آزر] به خاطر وعدهاي بود که به او داد، اما هنگامی که براي او آشکار شد که وي دشمن »
و برایش استغفار نکرد (وَ ما کانَ ص: 258 « خداست از او بیزاري جست
اسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ)
ابراهیم (کسی بود که در پیشگاه خدا خاضع و از خشم و غضب پروردگار خائف و ترسان، و مردي » : .در پایان آیه اضافه میکند
إِنَّ إِبْراهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ). ) « بزرگوار و) مهربان و بردبار بود
هر گونه پیوندي با دشمنان باید قطع شود: .... ص : 258
صفحه 234 از 529
از آیات متعددي از قرآن این موضوع به خوبی استفاده میشود که هرگونه پیوند و همبستگی خویشاوندي و غیر خویشاوندي باید
تحت الشعاع پیوندهاي مکتبی قرار گیرد و این پیوند (ایمان به خدا و مبارزه با هرگونه شرك و بت پرستی) باید بر تمام روابط
مسلمانان حاکم باشد، چرا که این پیوند یک پیوند زیر بنایی و حاکم بر همه مقدرات اجتماعی آنهاست.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 115 .... ص : 258
اشاره
( (آیه 115
شأن نزول: .... ص : 258
گروهی از مسلمانان قبل از نزول فرائض و واجبات چشم از جهان بسته بودند، جمعی خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمدند و در
باره سرنوشت آنها اظهار نگرانی کردند، و چنین میپنداشتند که آنها شاید گرفتار مجازات الهی به خاطر عدم انجام این فرائض
باشند. آیه نازل شد و این موضوع را نفی کرد.
تفسیر: .... ص : 258
مجازات پس از تبیین- این آیه اشاره به یک قانون کلی و عمومی است، که عقل نیز آن را تأیید میکند و آن این که تکلیف و
« قبح عقاب بلا بیان » مسؤولیت همواره بعد از بیان احکام است، و این همان چیزي است که در علم اصول از آن تعبیر به قاعده
میشود.
چنین نبوده که خداوند گروهی را پس از هدایت گمراه سازد تا این که آنچه را که باید از آن بپرهیزند » : لذا در آغاز میفرماید
وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّی یُبَیِّنَ لَهُمْ ما یَتَّقُونَ). ) « براي آنها تبیین کند
إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ). ) « خداوند به هر چیزي داناست » : و در پایان آیه میفرماید
یعنی علم و دانایی خداوند ایجاب میکند که تا چیزي را براي بندگان بیان نکرده است، کسی را در برابر آن مسؤول نداند و
مؤاخذه نکند.
ص: 259
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 116 .... ص : 259
إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ ) « حکومت آسمانها و زمین براي خداست » : (آیه 116 )- در این آیه روي این مسأله تکیه و تأکید میکند که
السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
یُحْیِی وَ یُمِیتُ). ) « زنده میکند و میمیراند » و نظام حیات و مرگ نیز در کف قدرت اوست، اوست که
وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ). ) « هیچ ولیّ و سرپرست و یاوري جز خدا ندارید » و بنابراین
صفحه 235 از 529
اشاره به این که، شما نباید بر غیر او تکیه کنید، و بیگانگان از خدا را پناهگاه یا مورد علاقه خود قرار دهید، و پیوند محبت خویش
را با این دشمنان خدا از طریق استغفار یا غیر آن بر قرار و محکم دارید.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 117 .... ص : 259
اشاره
( (آیه 117
شأن نزول: .... ص : 259
این آیه در مورد غزوه تبوك و مشکلات طاقت فرسایی که به مسلمانان در این جنگ رسید نازل شده، این مشکلات به قدري بود
که گروهی تصمیم به بازگشت گرفتند اما لطف و توفیق الهی شامل حالشان شد، و همچنان پابرجا ماندند.
تفسیر: .... ص : 259
این آیه اشاره به شمول رحمت بیپایان پروردگار نسبت به پیامبر و مهاجرین و انصار در آن لحظات حساس کرده، میگوید:
« رحمت خدا شامل حال پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و مهاجران و انصار، همانها که در موقع شدت و سختی از او پیروي کردند، شد »
(لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَی النَّبِیِّ وَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ فِی ساعَۀِ الْعُسْرَةِ).
این شمول رحمت الهی به هنگامی بود که بر اثر شدت حوادث و فشار ناراحتیها نزدیک بود دلهاي گروهی » : سپس اضافه میکند
و تصمیم به مراجعت از تبوك بگیرند (مِنْ بَعْدِ ما کادَ یَزِیغُ قُلُوبُ فَرِیقٍ مِنْهُمْ). « از مسلمانان از جاده حق منحرف شود
بعد از این ماجرا، خداوند رحمت خود را شامل حال آنها ساخت، و توبه آنها را پذیرفت، زیرا او نسبت » دگر بار تأکید میکند که
ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِیمٌ). ) « به مؤمنان مهربان و رحیم است
ص: 260
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 118 .... ص : 260
اشاره
( (آیه 118
شأن نزول: .... ص : 260
از شرکت در جنگ تبوك، و حرکت همراه پیامبر « هلال بن امیه » و « مرارة بن ربیع » و « کعب بن مالک » سه نفر از مسلمانان به نام
صفحه 236 از 529
صلّی اللّه علیه و آله سرباز زدند، ولی این به خاطر آن نبود که جزء دار و دسته منافقان باشند، بلکه به خاطر سستی و تنبلی بود،
چیزي نگذشت که پشیمان شدند.
هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از صحنه تبوك به مدینه بازگشت، خدمتش رسیدند و عذرخواهی کردند، اما پیامبر صلّی اللّه
علیه و آله حتی یک جمله با آنها سخن نگفت و به مسلمانان نیز دستور داد که احدي با آنها سخن نگوید.
آنها در یک محاصره عجیب اجتماعی قرار گرفتند، بطوري که فضاي مدینه با تمام وسعتش چنان بر آنها تنگ شد که مجبور شدند
براي نجات از این خواري و رسوایی بزرگ، شهر را ترك گویند و به کوههاي اطراف مدینه پناه ببرند.
سر انجام پس از پنجاه روز توبه و تضرع به پیشگاه خداوند، توبه آنان قبول شد و آیه در این زمینه نازل گردید.
تفسیر: .... ص : 260
زندان محاصره اجتماعی گنهکاران! نه تنها آن گروه عظیم مسلمانان را که در جهاد شرکت کرده بودند، مورد رحمت خویش قرار
بلکه آن سه نفر را که (از شرکت در جهاد تخلف ورزیده بودند و) جنگجویان آنها را پشت سر گذاشتند و رفتند، نیز مشمول » داد
وَ عَلَی الثَّلاثَۀِ الَّذِینَ خُلِّفُوا). ) « لطف خود قرار داد
اما این لطف الهی به آسانی شامل حال آنها نشد، بلکه آن به هنگامی بود که آن سه نفر در محاصره شدید اجتماعی قرار گرفتند، و
حَتَّی إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الْأَرْضُ بِما ) « آن چنان که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد » ، مردم همگی با آنها قطع رابطه کردند
رَحُبَتْ).
وَ ضاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنْفُسُهُمْ). تا آنجا که ) « جایی در وجود خویش براي خود نمییافتند » و سینه آنها چنان از اندوه آکنده شد که گویی
خود آنها نیز از یکدیگر قطع رابطه کردند.
و یقین پیدا کردند که پناهگاهی از خشم خدا جز از طریق بازگشت به سوي او » ، و به این ترتیب همه راهها به روي آنها بسته شد
وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ ص: 261 ) « نیست
مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ).
ثُمَّ تابَ ) « بار دیگر (رحمت خدا به سراغ آنان آمد، و) توبه و بازگشت حقیقی و خالصانه را بر آنان آسان ساخت، تا توبه کنند »
عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا).
إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ). ) « خداوند توبه پذیر و رحیم است » چرا که
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 119 .... ص : 261
(آیه 119 )- با صادقان باشید: در آیات گذشته، سخن در باره گروهی از متخلفان در میان بود، اما در آیه مورد بحث اشاره به نقطه
مقابل آنها کرده به همه مسلمانان دستور میدهد که رابطه خود را با راستگویان و آنها که بر سر پیمان خود ایستادهاند محکم
بدارید.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ). ) « اي کسانی که ایمان آوردهاید! از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید » : نخست میفرماید
وَ کُونُوا مَعَ ) « با صادقان باشید » : و براي این که بتوانید راه پر پیچ و خم تقوا را بدون اشتباه و انحراف بپیمائید اضافه میکند
الصَّادِقِینَ).
آنهایی هستند که تعهدات خود را در برابر ایمان به پروردگار به خوبی انجام میدهند، نه تردیدي به خود راه میدهند، نه « صادقین »
صفحه 237 از 529
عقب نشینی میکنند، نه از انبوه مشکلات میهراسند بلکه با انواع فداکاریها، صدق ایمان خود را ثابت میکنند.
شک نیست که این صفات مراتبی دارد که بعضی مانند امامان معصوم علیهم السّلام در قله آن قرار گرفتهاند و بعضی دیگر در
مرحله پایینتر.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 120 .... ص : 261
(آیه 120 )- مشکلات مجاهدان بیپاداش نمیماند: در آیات گذشته بحثهایی پیرامون سرزنش کسانی که از غزوه تبوك خودداري
کرده بودند، به میان آمد، این آیه و آیه بعد به عنوان یک قانون کلی و همگانی، بحث نهایی را روي این موضوع میکند.
مردم مدینه و بادیه نشینانی که در اطراف این شهر (که مرکز و کانون اسلام است) زندگی میکنند حق ندارند، » : نخست میگوید
ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَۀِ وَ مَنْ حَ وْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ). ) « از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله تخلف جویند
ص: 262
وَ لا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ). چرا که او رهبر امت، و پیامبر خدا، و رمز بقاء ) « و نه حفظ جان خود را بر حفظ جان او مقدم دارند »
و حیات ملت اسلام است.
این وظیفه همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار است که رهبران خویش را همچون جان خویش، بلکه بیشتر گرامی دارند و در
حفظ آنان بکوشند و آنها را در برابر حوادث سخت تنها نگذارند، چرا که خطر براي آنها خطر براي امت است.
سپس به پاداشهاي مجاهدان که در برابر هر گونه مشکلی در راه جهاد نصیبشان میشود، اشاره کرده و روي هفت قسمت از این
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لا ) « این به خاطر آن است که هیچ گونه تشنگی به آنها نمیرسد » : مشکلات و پاداش آن انگشت میگذارد و میگوید
وَ لا نَصَبٌ). ) « و هیچ رنج و خستگی پیدا نمیکنند » .( یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ
و در هیچ نقطه خطرناك و میدان پرمخاطرهاي » .( وَ لا مَخْمَصَۀٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ) « و هیچ گرسنگی در راه خدا دامن آنها را نمیگیرد »
وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغِیظُ الْکُفَّارَ). ) « که موجب خشم و ناراحتی کفار است قرار نمیگیرند
وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا). ) « و هیچ ضربهاي از دشمن بر آنها وارد نمیشود »
إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ). ) « مگر این که در ارتباط با آن، عمل صالحی براي آنها ثبت میشود »
زیرا خدا پاداش نیکوکاران را هیچ گاه ضایع » ، و مسلما پاداش یک به یک آنها را از خداوند بزرگ دریافت خواهند داشت
إِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ). ) « نمیکند
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 121 .... ص : 262
وَ لا یُنْفِقُونَ نَفَقَۀً صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً). ) « همچنین هیچ مال کم یا زیادي را در مسیر جهاد، انفاق نمیکنند » -( (آیه 121
و هیچ سرزمینی را (براي رسیدن به میدان جهاد و یا به هنگام بازگشت) زیر پا نمیگذارند، مگر این که تمام این گامها، و آن »
وَ لا یَقْطَعُونَ وادِیاً إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ). ) « انفاقها، براي آنها ثبت میشود
ص: 263 « تا سر انجام خداوند این اعمال را به عنوان بهترین اعمالشان پاداش دهد »
(لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 122 .... ص : 263
صفحه 238 از 529
اشاره
( (آیه 122
شأن نزول: .... ص : 263
هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به سوي میدان جهاد حرکت میکرد، همه مسلمانان به استثناي منافقان و معذوران در
خدمتش حرکت میکردند، حتی در جنگهایی که پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله شخصا شرکت نمیکرد (سریهها) همگی به سوي
میدان میرفتند و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را تنها میگذاردند.
آیه نازل شد و اعلام کرد که در غیر مورد ضرورت، شایسته نیست همه مسلمانان به سوي میدان جنگ بروند.
تفسیر: .... ص : 263
جهاد با جهل و جهاد با دشمن- این آیه که با آیات گذشته در زمینه جهاد پیوند دارد، اشاره به واقعیتی میکند که براي مسلمانان
جنبه حیاتی دارد و آن این که: گرچه جهاد بسیار پراهمیت است و تخلف از آن ننگ و گناه، ولی در مواردي که ضرورتی ایجاب
نمیکند که همه مؤمنان در میدان جهاد شرکت کنند، مخصوصا در مواقعی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله شخصا در مدینه باقی
مانده نباید همه به جهاد بروند بلکه لازم است هر جمعیتی از مسلمانان به دو گروه تقسیم شوند گروهی فریضه جهاد را انجام دهند،
شایسته نیست مؤمنان همگی به » : و گروه دیگري در مدینه بمانند و معارف و احکام اسلام را بیاموزند همان گونه که آیه میفرماید
سوي میدان جهاد کوچ کنند چرا از هر گروهی از آنان، طایفهاي کوچ نمیکند (و طایفهاي در مدینه بماند) تا در دین و معارف و
وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّۀً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَۀٍ مِنْهُمْ طائِفَۀٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ). ) « احکام اسلام آگاهی یابند
و به هنگامی که یاران مجاهدشان از میدان بازگشتند احکام و فرمانهاي الهی را به آنها تعلیم دهند و از مخالفت آن انذارشان »
وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ). ) « نمایند
و وظایف خویش را انجام دهند (لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ). « باشد (که این برنامه موجب شود) که آنها از مخالفت فرمان خدا بپرهیزند »
قائل شده است، تا « تعلم » و « تعلیم » مسأله مهمی که از آیه میتوان استفاده کرد، احترام و اهمیت خاصی است که اسلام براي مسأله
آنجا که ص: 264
مسلمانان را ملزم میسازد که همه در میدان جنگ شرکت نکنند، بلکه گروهی بمانند و معارف اسلام را بیاموزند.
یعنی جهاد با جهل همانند جهاد با دشمن بر آنها فرض است، و اهمیت یکی کمتر از دیگري نیست، بلکه تا مسلمانان در مسأله
جهاد با جهل، پیروز نشوند در جهاد با دشمن پیروز نخواهند شد، زیرا یک ملت جاهل همواره محکوم به شکست است.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 123 .... ص : 264
(آیه 123 )- دشمنان نزدیکتر را دریابید! به تناسب بحثهایی که تاکنون پیرامون جهاد در این سوره ذکر شده در این آیه به دو دستور
دیگر در زمینه این موضوع مهم اسلام اشاره گردیده است.
یا ) « اي کسانی که ایمان آوردهاید! با کفاري که به شما نزدیکترند پیکار کنید » : نخست روي سخن را به مؤمنان کرده، میگوید
صفحه 239 از 529
أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ).
سخن میگوید، ولی بعید نیست که روح آیه در پیکارهاي منطقی و « فاصله مکانی » و از ،« پیکار مسلحانه » آیه فوق گرچه از
فاصلههاي معنوي نیز حاکم باشد، به این معنی که مسلمانان به هنگام پرداختن به مبارزه منطقی و تبلیغاتی با دشمنان، اول باید به
سراغ کسانی بروند که خطرشان براي جامعه اسلامی بیشتر و نزدیکتر است، مثلا در عصر ما که خطر الحاد و مادّیگري همه جوامع
را تهدید میکند، باید مبارزه با آن را مقدم بر مبارزه با مذاهب باطله قرار داد، نه این که آنها فراموش شوند، بلکه باید لبه تیز حمله
متوجه گروه خطرناکتر گردد، یا مثلا مبارزه با استعمار فکري و سیاسی و اقتصادي باید در درجه اول قرار گیرد.
دشمنان باید در شما یک نوع » : دومین دستوري که در زمینه جهاد، در این آیه میخوانیم، دستور شدت عمل است، آیه میگوید
وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَۀً). ) « خشونت احساس کنند
بنابراین تنها، وجود قدرت کافی نیست، بلکه باید در برابر دشمن نمایش قدرت داد. ص: 265
وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ). ) « بدانید خدا با پرهیزکاران است » : و در پایان آیه به مسلمانان با این عبارت نوید پیروزي میدهد که
این تعبیر ممکن است علاوه بر آنچه گفته شد، اشاره به این معنی نیز باشد که توسل به خشونت و شدت عمل باید توأم با تقوا
باشد، و هیچ گاه از حدود انسانی تجاوز نکند.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 124 .... ص : 265
(آیه 124 )- تأثیر آیات قرآن بر دلهاي آماده و آلوده: به تناسب بحثهایی که در باره منافقان و مؤمنان گذشت، در این آیه و آیه بعد
اشاره به یکی از نشانههاي بارز این دو گروه شده است.
و هنگامی که سورهاي نازل میشود، بعضی از منافقان به یکدیگر میگویند: ایمان کدامیک از شما را نزول این » : نخست میگوید
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ أَیُّکُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِیماناً). ) ؟« سوره افزون ساخت
و با این سخن میخواستند عدم تأثیر سورههاي قرآن و بیاعتنایی خود را نسبت به آنها بیان کنند.
اما کسانی که ایمان آوردهاند! نزول این » : اما قرآن با لحن قاطعی به آنها پاسخ میدهد و ضمن تقسیم مردم به دو گروه، میگوید
فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِیماناً وَ هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ). ) « آیات بر ایمانشان افزوده و آنها به فضل و رحمت الهی خوشحالند
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 125 .... ص : 265
وَ أَمَّا ) !« و اما آنها که در دلهایشان بیماري (نفاق و جهل و عناد و حسد) است، پلیدي تازهاي بر پلیدیشان میافزاید » -( (آیه 125
الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ).
چرا که در برابر هر فرمان تازهاي نافرمانی و عصیان جدیدي میکنند و در مقابل هر حقیقت لجاجت جدیدي، و این سبب تراکم
و سر انجام در حال کفر » عصیانها و لجاجتها، در وجودشان میشود، و چنان ریشههاي این صفات زشت در روح آنان قوي میگردد
وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ). ) « و بیایمانی از دنیا خواهند رفت
قرآن در دو آیه بالا بر این واقعیت تأکید میکند که تنها وجود برنامهها ص: 266
و تعلیمات حیاتبخش براي سعادت یک فرد، یا یک گروه کافی نیست، بلکه آمادگی زمینهها نیز باید به عنوان یک شرط اساسی
مورد توجه قرار گیرد.
«! در باغ، سبزه روید و در شورهزار، خس » آیات قرآن مانند دانههاي حیاتبخش باران است که میدانیم
صفحه 240 از 529
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 126 .... ص : 266
آیا » : (آیه 126 )- در این آیه و آیه بعد نیز سخن را در باره منافقان ادامه میدهد، و آنها را مورد سرزنش و اندرز قرار داده میگوید
أَ وَ لا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی کُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ). ) !« آنها نمیبینند که در هر سال، یک یا دو بار، مورد آزمایش قرار میگیرند
ثُمَّ لا یَتُوبُونَ وَ لا ) « از راه خلاف باز نمیایستند و توبه نمیکنند و متذکر نمیشوند » و عجب این که با این همه آزمایشهاي پیدرپی
هُمْ یَذَّکَّرُونَ).
از تعبیر آیه چنین بر میآید که این آزمایش غیر از آزمایش عمومی است که همه مردم در زندگی خود با آن رو برو میشوند.
بلکه از آزمایشهایی بوده که باید باعث بیداري این گروه گردد مثل فاش شدن اعمال سوءشان و ظاهر شدن باطنشان.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 127 .... ص : 266
و هنگامی که » : (آیه 127 )- سپس اشاره به قیافه انکار آمیزي که آنها در برابر آیات الهی به خود میگرفتند کرده، میگوید
و با حرکات « سورهاي از قرآن نازل میشود، بعضی از آنها با نظر تحقیر و انکار نسبت به آن سوره به بعض دیگر نگاه میکنند
چشم، مراتب نگرانی خود را ظاهر میسازند (وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ).
ناراحتی و نگرانی آنها از این نظر است که مبادا نزول آن سوره، رسوایی جدیدي برایشان فراهم سازد.
و به هر حال تصمیم بر این میگیرند که از مجلس بیرون بروند، تا این نغمههاي آسمانی را نشنوند، اما از این بیم دارند که به هنگام
هَلْ یَراکُمْ ) !؟« آیا کسی شما را میبیند » خروج کسی آنها را ببیند، لذا آهسته از یکدیگر سؤال میکنند: آیا کسی متوجه ما نیست
مِنْ أَحَدٍ).
و همین که اطمینان پیدا میکنند جمعیت به سخنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله مشغولند ص: 267
ثُمَّ انْصَرَفُوا). ) « از مجلس بیرون میروند » و متوجه آنها نیستند
خداوند » آنها به این جهت از شنیدن کلمات خدا ناراحت میشوند که » : در پایان آیه، به ذکر علت این موضوع پرداخته و میگوید
قلوبشان را (به خاطر لجاجت و عناد و به خاطر گناهانشان) از حق منصرف ساخته (و یک حالت دشمنی و عداوت نسبت به حق پیدا
صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ). ) « کردهاند) چرا که آنها افرادي بیفکر و نفهم هستند
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 128 .... ص : 267
(آیه 128 )- آخرین آیات قرآن مجید: این آیه و آیه بعد که آخرین آیاتی است که بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نازل شده است، و
با آن سوره برائت پایان میپذیرد، در واقع اشارهاي است به تمام مسائلی که در این سوره گذشت.
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ). ) !« پیامبري از خودتان به سوي شما آمد » : نخست روي سخن را به مردم کرده، میگوید
از خودتان) اشاره به شدت ارتباط پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با مردم است، گویی پارهاي از جان مردم و روح جامعه ) « مِنْ أَنْفُسِکُمْ »
در شکل پیامبر صلّی اللّه علیه و آله ظاهر شده است.
پس از ذکر این صفت به چهار قسمت دیگر از صفات ممتاز پیامبر صلّی اللّه علیه و آله که در تحریک عواطف مردم و جلب
هر گونه ناراحتی و زیان و ضرري به شما برسد براي او سخت ناراحت » : احساساتشان اثر عمیق دارد اشاره کرده، نخست میگوید
عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ). ) « کننده است
و به شدت از رنجهاي شما رنج میبرد.
صفحه 241 از 529
و به آن عشق میورزد (حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ). « او سخت به هدایت شما علاقهمند است » : دیگر این که
بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ). ) « او نسبت به مؤمنان رءوف و رحیم است » : سپس به سومین و چهارمین صفت اشاره کرده، میگوید
بنابراین هرگونه دستور مشکل و طاقت فرسایی را میدهد- حتی گذشتن از بیابانهاي طولانی و سوزان در فصل تابستان، با گرسنگی
و تشنگی، براي مقابله با یک دشمن نیرومند در جنگ تبوك- آن هم یک نوع محبت و لطف از ناحیه او برگزیده تفسیر نمونه،
ج 2، ص: 268
و براي نجات شما، از چنگال ظلم و ستم و گناه و بدبختی است.
سورة التوبۀ( 9): آیۀ 129 .... ص : 268
(آیه 129 )- در این آیه که آخرین آیه سوره توبه است، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را دلداري میدهد که از سرکشیها و عصیانهاي
چرا که « اگر آنها روي از حق بگردانند (نگران نباش و) بگو: خداوند براي من کافی است » : مردم، دلسرد و نگران نشود، میگوید
او بر هر چیزي تواناست (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ).
و بنابراین تنها پناهگاه اوست (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ). « همان خداوندي که هیچ معبودي جز او نیست »
عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ). ) « من تنها بر چنین معبودي تکیه کردهام، و به او دلبستهام و کارهایم را به او واگذاردهام » آري
وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ). ) « و او پروردگار عرش بزرگ است »
جایی که عرش و عالم بالا و جهان ماوراء طبیعت با آن همه عظمتی که دارد، در قبضه قدرت او، و تحت حمایت و کفالت اوست،
چگونه مرا تنها میگذارد و در برابر دشمن یاري نمیکند؟ مگر قدرتی در برابر قدرتش تاب مقاومت دارد؟ و یا رحمت و عطوفتی
بالاتر از رحمت و عطوفت او تصور میشود؟
« پایان سوره توبه »
ص: 269
سوره یونس [ 10 ] ..... ص : 269
اشاره
نازل شده و داراي 109 آیه است. « مکّه » این سوره در
محتوا و فضیلت این سوره: .... ص : 269
این سوره که به گفته بعضی از مفسران بعد از سوره اسراء و قبل از سوره هود نازل شده است روي چند مسأله اصولی و زیر بنایی
است. « معاد » و « مبدأ » تکیه میکند، که از همه مهمتر مسأله
منتها نخست از مسأله وحی و مقام پیامبر صلّی اللّه علیه و آله سخن میگوید، سپس به نشانههایی از عظمت آفرینش میپردازد، بعد
مردم را به ناپایداري زندگی مادي دنیا و لزوم توجه به سراي آخرت متوجه میسازد.
و به تناسب همین مسائل قسمتهاي مختلفی از زندگی پیامبران بزرگ از جمله نوح و موسی و یونس علیهم السّلام را بازگو میکند
و به همین مناسبت نام سوره یونس بر آن گذارده شده است.
صفحه 242 از 529
و بالأخره براي تکمیل بحثهاي فوق در هر مورد مناسبی از بشارت و انذار، بشارت به نعمتهاي بیپایان الهی براي صالحان و انذار و
بیم دادن طاغیان و گردنکشان، استفاده میکند.
کسی که سوره یونس را در هر دو یا سه ماه بخواند بیم آن نمیرود » : لذا در روایتی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم که فرمود
و این به خاطر آن است که آیات هشدار دهنده و بیدار کننده -.« که از جاهلان و بیخبران باشد، و روز قیامت از مقربان خواهد بود
در این سوره فراوان است.
ص: 270
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة یونس( 10 ):آیۀ 1 .... ص : 270
الر). ذکر شده است. ) « الف- لام- راء » قرآن رو برو میشویم که به صورت « حروف مقطعه » (آیه 1)- در این سوره بار دیگر با
تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ). ) « آنها آیات کتاب حکیم است » : به دنبال آن نخست اشاره به عظمت آیات قرآن کرده، میگوید
اشاره به این است که آیات قرآن داراي آن چنان استحکام و نظم و حسابی است که هرگونه باطل و « حکیم » توصیف قرآن به
خرافه و هزل را از خود دور میسازد، جز حق نمیگوید و جز به راه حق دعوت نمیکند.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 2 .... ص : 270
(آیه 2)- رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله: این آیه به تناسب اشارهاي که در آیه قبل به قرآن مجید و وحی آسمانی شده، یکی از
ایرادات رائج مشرکان را نسبت به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بیان میکند، همان اشکالی که بطور مکرر در قرآن مجید آمده و آن
این که چرا وحی آسمانی از ناحیه خدا بر انسانی نازل شده، چرا فرشتهاي مأموریت این رسالت بزرگ را به عهده نگرفته است؟!
أَ کانَ لِلنَّاسِ عَجَباً ) « آیا تعجبی براي مردم دارد که ما وحی به مردي از آنان فرستادیم » : قرآن در پاسخ این گونه سؤالات میگوید
أَنْ أَوْحَیْنا إِلی رَجُلٍ مِنْهُمْ).
مردم را » : سپس به محتواي این وحی آسمانی اشاره کرده، آن را در دو چیز خلاصه میکند: نخست این که به او وحی فرستادیم که
أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ). ) « انذار کن و از عواقب کفر و گناه بترسان
وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ ) « به افراد با ایمان بشارت ده که براي آنان در پیشگاه خدا قدم صدق است » : دیگر این که
رَبِّهِمْ).
دارد و یا اشاره به مسأله معاد و نعمتهاي آخرت است و یا این که قدم « سابقه فطري » یا اشاره به آن است که ایمان « قَدَمَ صِدْقٍ » تعبیر
، به معنی پیشوا و رهبر است، یعنی براي مؤمنان پیشوا و رهبري صادق فرستاده شده است. و ممکن است برگزیده تفسیر نمونه، ج 2
ص: 271
بشارت به همه این امور، هدف از تعبیر فوق بوده باشد.
کافران » : باز در پایان آیه به یکی از اتهاماتی که مشرکان کرارا براي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله ذکر میکردند اشاره کرده، میگوید
قالَ الْکافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِینٌ). ) « گفتند این مرد ساحر آشکاري است
این گونه تعبیرها که از ناحیه دشمنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله صادر میشد خود دلیل روشنی است بر این که پیامبر صلّی اللّه علیه
و آله کارهاي خارق العادهاي داشته که افکار و دلها را به سوي خود جذب میکرده است، مخصوصا تکیه کردن روي سحر در
صفحه 243 از 529
مورد قرآن مجید خود گواه زندهاي بر جاذبه فوق العاده این کتاب آسمانی است که آنها براي اغفال مردم آن را زیر پرده سحر
میپوشاندند.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 3 .... ص : 271
(آیه 3)- خداشناسی و معاد: قرآن پس از اشاره به مسأله وحی و نبوت در نخستین آیات این سوره، به سراغ دو اصل اساسی
میرود، و این دو اصل مهم را در ضمن عباراتی کوتاه و گویا بیان میکند. « معاد » و « مبدأ » تعلیمات همه انبیاء یعنی
إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِي ) « پروردگار شما همان خداوندي است که آسمانها و زمین را در شش روز (دوران) آفرید » : نخست میگوید
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّۀِ أَیَّامٍ).
ثُمَّ اسْتَوي عَلَی الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ). ) « سپس بر تخت قدرت قرار گرفت، و به تدبیر کار جهان پرداخت »
است و زمام اداره جهان هستی به دست اوست و تدبیر همه امور به فرمان او « اللّه » پس از آن که روشن شد خالق و آفریدگار
میباشد معلوم است که بتها این موجودات بیجان و عاجز و ناتوان هیچ گونه نقشی در سرنوشت انسانها نمیتوانند داشته باشند لذا
ما مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ). ) « هیچ شفاعت کنندهاي جز به اذن و فرمان او وجود ندارد » : در جمله بعد میفرماید
نه غیر او (ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ). « پروردگار شما، او را پرستش کنید « اللّه » این چنین است » ! آري
أَ فَلا تَذَکَّرُونَ). «؟ آیا با این دلیل روشن متذکر نمیشوید »
ص: 272
سورة یونس( 10 ):آیۀ 4 .... ص : 272
(آیه 4)- سپس در این آیه سخن از معاد میگوید و در جملههاي کوتاهی هم اصل این مسأله و هم دلیل و هم هدف آن را بیان
میدارد.
إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً). ) « بازگشت همه شما به سوي خداست » : نخست میگوید
وَعْدَ اللَّهِ حَ  قا). ) « این وعده قطعی خداوند است » : سپس روي این مسأله مهم تأکید کرده، اضافه میکند
إِنَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ). ) « خداوند آفرینش را آغاز کرد و سپس تجدید میکند » : بعد اشاره به دلیل آن کرده، میگوید
آیات مربوط به معاد در قرآن نشان میدهد که علت عمده تردید مشرکان و مخالفان، این بوده که در امکان چنین چیزي تردید
داشتهاند و با تعجب سؤال میکردند آیا این استخوانهاي پوسیده و خاك شده بار دیگر لباس حیات و زندگی در بر میکند و به
شکل نخست باز میگردد؟ لذا قرآن میگوید: همان گونه که شما را در آغاز ایجاد کرد باز میگرداند.
براي آن است که خداوند افرادي را که ایمان آورده و عمل صالح انجام » سپس سخن از هدف معاد به میان میآید که این برنامه
لِیَجْزِيَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ). ) « دادهاند به عدالت پاداش دهد
بیآنکه کوچکترین اعمال آنها از نظر لطف و مرحمت او مخفی و بیاجر بماند.
و آنها که راه کفر و انکار پوییدند (و طبعا عمل صالحی نیز نداشتند زیرا ریشه عمل خوب اعتقاد خوب است مجازات دردناك، و) »
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ عَذابٌ أَلِیمٌ ) « نوشیدنی از آب گرم و سوزان و عذاب الیم به خاطر کفرشان در انتظارشان است
بِما کانُوا یَکْفُرُونَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 5 .... ص : 272
صفحه 244 از 529
(آیه 5)- گوشهاي از آیات عظمت خدا: در آیات گذشته اشاره کوتاهی به مسأله مبدأ و معاد شده بود، ولی از این به بعد این دو
مسأله اصولی که مهمترین پایه دعوت انبیاء بوده است بطور مشروح مورد بحث قرار میگیرد.
نخست اشاره به قسمتهایی از آیات عظمت خدا در جهان آفرینش کرده، ص: 273
هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً). ) « او کسی است که خورشید را ضیاء و روشنی و قمر را نور قرار داد » : میگوید
خورشید با نور عالمگیرش نه تنها بستر موجودات را گرم و روشن میسازد بلکه در تربیت گیاهان و پرورش حیوانات سهم عمده و
اساسی دارد و اگر روزي این اشعه حیاتبخش از کره خاکی ما قطع شود در فاصله کوتاهی تاریکی و سکوت و مرگ همه جا را فرا
خواهد گرفت.
ماه با نور زیبایش چراغ شبهاي تار ماست، و روشنایی ملائمش براي همه ساکنان زمین مایه آرامش و نشاط است.
خداوند براي آن منزلگاههایی مقدر کرد تا شماره سالها و » : سپس به یکی دیگر از آثار مفید وجود ماه اشاره کرده، میگوید
وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ). ) « حساب زندگی و کار خویش را بدانید
یعنی یک تقویم بسیار دقیق و زنده طبیعی است که عالم و جاهل میتوانند آن را بخوانند و حساب تاریخ کارها و امور زندگی خود
را نگهدارند و این اضافه بر نوري است که ماه به ما میبخشد.
خداوند آن را نیافریده است مگر به » سپس اضافه میکند: این آفرینش و این گردش مهر و ماه سرسري و از بهر بازیگري نیست
ما خَلَقَ اللَّهُ ذلِکَ إِلَّا بِالْحَقِّ). ) « حق
یُفَصِّلُ ) « خدا آیات و نشانههاي خود را براي آنها که میفهمند و درك میکنند شرح میدهد » : و در پایان آیه تأکید میکند که
الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ).
اما بیخبران بیبصر چه بسیار از کنار همه این آیات و نشانههاي پروردگار میگذرند و کمترین چیزي از آن درك نمیکنند.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 6 .... ص : 273
درآمد و شد شب و روز و » : (آیه 6)- در این آیه به قسمتی دیگر از نشانهها و دلائل وجودش در آسمان و زمین پرداخته، میگوید
إِنَّ فِی اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ ) « آنچه خداوند در آسمان و زمین آفریده است نشانههایی است براي گروه پرهیزکاران
فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ). ص: 274
یعنی تنها کسانی این آیات را درك میکنند که در پرتو تقوا و پرهیز از گناه، صفاي روح و روشن بینی یافتهاند اگر نور آفتاب
یکنواخت و بطور مداوم بر زمین میتابید مسلما درجه حرارت در زمین به قدري بالا میرفت که قابل زندگی نبود و همچنین اگر
شب بطور مستمر ادامه مییافت همه چیز از شدت سرما میخشکید ولی خداوند این دو را پشت سر یکدیگر قرار داده تا بستر حیات
و زندگی را در کره زمین آماده و مهیا سازد.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 7 .... ص : 274
(آیه 7)- بهشتیان و دوزخیان: از این آیه به بعد نیز شرحی پیرامون معاد و سرنوشت مردم در جهان دیگر آمده است.
کسانی که امید لقاي ما را ندارند و به رستاخیز معتقد نیستند و به همین دلیل تنها به زندگی دنیا خشنودند و به » : نخست میفرماید
إِنَّ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها). ) «... آن اطمینان میکنند
تا قلبی بیدار و دلی مملو از احساس مسؤولیت پیدا کنند ... (وَ « و همچنین آنها که از آیات ما غافلند و در آنها اندیشه نمیکنند »
صفحه 245 از 529
الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 8 .... ص : 274
أُولئِکَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ). ) « این هر دو گروه جایگاهشان آتش است، به خاطر اعمالی که انجام میدهند » -( (آیه 8
در حقیقت نتیجه مستقیم عدم ایمان به معاد همان دلبستگی به این زندگی محدود و مقامهاي مادي و اطمینان و اتکاء به آن است.
همچنین غفلت از آیات الهی، سر چشمه بیگانگی از خدا، و بیگانگی از خدا سر چشمه عدم احساس مسؤولیت، و آلودگی به ظلم و
فساد و گناه است، و سر انجام آن چیزي جز آتش نمیتواند باشد.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 9 .... ص : 274
کسانی که ایمان آوردند و » : (آیه 9)- سپس اشاره به حال گروه دیگري میکند که نقطه مقابل این دو گروه میباشند، میگوید
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ ) « عمل صالح انجام دادند، خداوند به کمک ایمانشان آنها را هدایت میکند
بِإِیمانِهِمْ).
این نور هدایت الهی که از نور ایمانشان سر چشمه میگیرد، تمام افق زندگانی ص: 275
آنها را روشن میسازد، در پرتو این نور آن چنان روشن بینی پیدا میکنند که جار و جنجالهاي مکتبهاي مادي، و وسوسههاي
شیطانی، و زرق و برقهاي گناه، و زر و زور، فکر آنها را نمیدزدد، و از راه به بیراهه گام نمینهند.
« از زیر آنها در باغهاي بهشت نهرها جاري است » این حال دنیاي آنان و در جهان دیگر خداوند قصرهایی به آنها میبخشد که
(تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 10 .... ص : 275
(آیه 10 )- آنها در محیطی مملو از صلح و صفا و عشق به پروردگار و انواع نعمتها به سر میبرند.
گفتار و دعاي آنها در بهشت این است که: پروردگارا! منزه و » هر زمان که جذبه ذات و صفات خدا وجودشان را روشن میسازد
دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ). ) « پاك از هر گونه عیب و نقصی
وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ). ) « و تحیت آنها در آنجا سلام است » : و هر زمان به یکدیگر میرسند سخن از صلح و صفا میگویند
و آخرین سخنشان این است که: حمد و » و سر انجام هرگاه از نعمتهاي گوناگون خداوند در آنجا بهره میگیرند به شکر پرداخته
وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ). ) « سپاس مخصوص پروردگار عالمیان است
سورة یونس( 10 ):آیۀ 11 .... ص : 275
(آیه 11 )- انسانهاي خودرو! در این آیه نیز همچنان سخن پیرامون مسأله پاداش و کیفر بدکاران است.
اگر خداوند مجازات مردم بدکار را سریعا و در این جهان انجام دهد و همان گونه که آنها در به دست آوردن » : نخست میگوید
وَ لَوْ یُعَجِّلُ ) « نعمت و خیر و نیکی عجله دارند، در مجازاتشان تعجیل کند، عمر همگی به پایان میرسد و اثري از آنها باقی نمیماند
اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَیْرِ لَقُضِیَ إِلَیْهِمْ أَجَلُهُمْ).
ولی از آنجا که لطف خداوند همه بندگان حتی بدکاران و کافران و مشرکان را نیز شامل میشود، در مجازاتشان عجله به خرج
صفحه 246 از 529
نمیدهد، شاید بیدار شوند و توبه ص: 276
کنند، و از بیراهه به راه بازگردند.
افرادي را که ایمان به رستاخیز و لقاي ما ندارند به حال خود رها میکنیم تا در » و در پایان آیه میفرماید: مجازاتشان همین بس که
نه حق را از باطل بشناسند، و نه راه را از چاه (فَنَذَرُ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنا فِی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ). ،« طغیانشان حیران و سرگردان شوند
سورة یونس( 10 ):آیۀ 12 .... ص : 276
هنگامی که به انسان زیانی میرسد، و » : (آیه 12 )- آنگاه اشاره به وجود نور توحید در فطرت و عمق روح آدمی کرده، میگوید
دستش از همه جا کوتاه میشود، دست به سوي ما دراز میکند و ما را (در همه حال) در حالی که به پهلو خوابیده یا نشسته یا
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً). ) « ایستاده است میخواند
آري! خاصیت مشکلات و حوادث دردناك، کنار رفتن حجابها از روي فطرت پاك آدمی است، و براي مدتی، هر چند کوتاه
درخشش این نور توحیدي آشکار میگردد.
به مجرد این که بلا و ناراحتی آنها را برطرف میسازیم، آن چنان » سپس میگوید: اما این افراد، چنان کم ظرفیت و بیخردند که
و ما نیز به آنها کمکی نکردیم (فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنا « در غفلت فرو میروند که گویا هرگز از ما تقاضایی نداشتند
إِلی ضُرٍّ مَسَّهُ).
کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ). ) « آري! این چنین اعمال مسرفان در نظرشان جلوه داده شده است »
خداوند این خاصیت را در اعمال زشت و آلوده آفریده که هر قدر انسان به آنها بیشتر آلوده شود، بیشتر خو میگیرد و نه تنها قبح و
زشتی آنها تدریجا از میان میرود بلکه کم کم به صورت عملی شایسته در نظرش مجسم میگردد! و اما چرا در آیه فوق این گونه
اسرافکار) معرفی شدهاند؟ به خاطر این است که چه اسرافی از این بالاتر که انسان مهمترین سرمایه وجود ) « مسرف » افراد به عنوان
خود یعنی عمر و سلامت و جوانی و نیروها را بیهوده در راه فساد و گناه ص: 277
و عصیان و یا در مسیر به دست آوردن متاع بیارزش و ناپایدار این دنیا به هدر دهد، و در برابر این سرمایه چیزي عاید او نشود.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 13 .... ص : 277
(آیه 13 )- ستمگران پیشین و شما: در این آیه نیز اشاره به مجازاتهاي افراد ستمگر و مجرم در این جهان میکند و با توجه دادن
مسلمانان به تاریخ گذشته به آنها گوشزد مینماید که اگر راه آنان را بپویند به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.
ما امتهاي قبل از شما را هنگامی که دست به ستمگري زدند و با این که پیامبران با دلائل و معجزات روشن براي » : نخست میگوید
وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ ) « هدایت آنان آمدند هرگز به آنها ایمان نیاوردند، هلاك و نابود ساختیم
بِالْبَیِّناتِ وَ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا).
کَ ذلِکَ نَجْزِي الْقَوْمَ ) « این چنین مجرمان را کیفر میدهیم » و در پایان آیه میافزاید: این برنامه مخصوص جمعیت خاصی نیست
الْمُجْرِمِینَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 14 .... ص : 277
سپس شما را جانشین آنها در زمین قرار دادیم تا ببینیم چگونه » : (آیه 14 )- در این آیه مطلب را صریحتر بیان میکند و میگوید
صفحه 247 از 529
ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ). ) « عمل میکنید
چنان نبود که ایمان بیاورند) استفاده میشود که خداوند تنها آن گروهی را به هلاکت کیفر میدهد ) « وَ ما کانُوا لِیُؤْمِنُوا » از جمله
که امیدي به ایمان آنها در آینده نیز نباشد، و به این ترتیب اقوامی که در آینده ممکن است ایمان بیاورند مشمول چنین کیفرهایی
نمیشوند.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 15 .... ص : 277
اشاره
( (آیه 15
شأن نزول: .... ص : 277
این آیه و دو آیه بعد از آن در باره چند نفر از بت پرستان نازل شده، چرا که خدمت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمدند و گفتند:
آنچه در این قرآن در باره ترك عبادت بتهاي بزرگ ما، لات و عزي و منات و هبل و همچنین مذمت از آنان وارد شده براي ما
قابل تحمل نیست، اگر میخواهی از تو پیروي کنیم، قرآن دیگري بیاور که این ایراد در آن نباشد! و یا حدّ اقل این گونه مطالب را
در قرآن کنونی تغییر ده!
تفسیر: .... ص : 277
این آیات نیز در تعقیب آیات گذشته پیرامون مبدأ و معاد سخن ص: 278
میگوید، نخست به یکی از اشتباهات بزرگ بت پرستان اشاره کرده، میگوید:
هنگامی که آیات آشکار و روشن ما بر آنها خوانده میشود، آنها که به رستاخیز و لقاي ما ایمان ندارند میگویند: قرآن دیگري »
وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أَوْ ) « غیر از این بیاور و یا لااقل این قرآن را، تغییر ده
بَدِّلْهُ).
این بیخبران بینوا، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را براي رهبري خود نمیخواستند، بلکه او را به پیروي از خرافات و اباطیل خویش
دعوت میکردند.
بگو: براي من » قرآن با صراحت آنها را از این اشتباه بزرگ در میآورد، و به پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که به آنها
قُلْ ما یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِی). ) « ممکن نیست که از پیش خود آن را تغییر دهم
إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما یُوحی إِلَیَّ). ) « من فقط پیروي از چیزي میکنم که بر من وحی میشود » : سپس براي تأکید اضافه میکند
اگر کمترین تخلفی از فرمان پروردگار بکنم، از مجازات آن روز » نه تنها نمیتوانم تغییر و تبدیلی در این وحی آسمانی بدهم، بلکه
إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ). ) « بزرگ (رستاخیز) میترسم
سورة یونس( 10 ):آیۀ 16 .... ص : 278
صفحه 248 از 529
(آیه 16 )- در این آیه به دلیل این موضوع میپردازد و میگوید به آنها بگو:
و اگر خدا میخواست این آیات را بر شما تلاوت نمیکردم و از آن » من کمترین ارادهاي از خودم در باره این کتاب آسمانی ندارم
قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَ لا أَدْراکُمْ بِهِ). ) « آگاهتان نمیساختم
فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ). و هرگز این گونه سخنان را از من ) « سالها پیش از این در میان شما زندگی کردم » به دلیل این که
نشنیدهاید، اگر آیات از ناحیه من بود لابد در این مدت چهل سال از فکر من بر زبانم جاري میشد و حد اقل گوشهاي از آن را
بعضی از من شنیده بودند.
أَ فَلا تَعْقِلُونَ). ) « آیا مطلبی را به این روشنی درك نمیکنید »
سورة یونس( 10 ):آیۀ 17 .... ص : 278
(آیه 17 )- باز براي تأکید اضافه میکند که من به خوبی میدانم بدترین انواع ص: 279
فَمَنْ أَظْلَمُ ) « چه کسی ستمکارتر است از کسی که دروغی را به خدا نسبت بدهد » ظلم و ستم آن است که کسی بر خدا افتراء ببندد
مِمَّنِ افْتَري عَلَی اللَّهِ کَذِباً).
بنابراین چگونه چنین گناه بزرگی را ممکن است من مرتکب بشوم.
نیز بزرگترین ظلم و ستم است (أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ). « همچنین کار کسی که آیات الهی را تکذیب میکند »
اگر شما از عظمت گناه تکذیب و انکار آیات حق بیخبرید من بیخبر نیستم، و به هر حال این کار شما جرم بزرگی است، و
إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ). ) « مجرمان هرگز رستگار نخواهند شد »
سورة یونس( 10 ):آیۀ 18 .... ص : 279
از طریق نفی الوهیت بتها، تعقیب شده است، و با دلیل روشنی ،« توحید » (آیه 18 )- معبودهاي بیخاصیت: در این آیه نیز بحث
آنها غیر از خدا معبودهایی را میپرستند که نه زیانی به آنان میرساند (که از ترس زیانشان آنها » : بیارزش بودن بتها اثبات گردیده
که به خاطر سودشان مورد، عبادت قرار دهند (وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ). « را بپرستند) و نه سودي میرساند
وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ ) « آنها میگویند: این بتها شفیعان ما در پیشگاه خدا هستند » : سپس به ادعاي واهی بت پرستان پرداخته، میگوید
شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ).
یعنی میتوانند از طریق شفاعت، منشأ سود و زیانی شوند، هر چند مستقلا از خودشان کاري ساخته نباشد.
اعتقاد به شفاعت بتها یکی از انگیزههاي بت پرستی بود.
قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ ) « آیا شما خداوند را به چیزي خبر میدهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد » : قرآن در پاسخ این پندار میگوید
بِما لا یَعْلَمُ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ).
کنایه از این که اگر خدا چنین شفیعانی میداشت، در هر نقطهاي از زمین و آسمان که بودند، از وجودشان آگاه بود.
سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ). ) « خداوند منزه، و برتر است از شریکهایی که براي او میسازند » : و در پایان آیه براي تأکید میفرماید
ص: 280
سورة یونس( 10 ):آیۀ 19 .... ص : 280
صفحه 249 از 529
(آیه 19 )- این آیه به تناسب بحثی که در آیه قبل در زمینه نفی شرك و بت پرستی گذشت اشاره به فطرت توحیدي همه انسانها
و جز توحید در میان آنها آیین دیگري نبود (وَ ما کانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّۀً « در آغاز همه افراد بشر امت واحدي بودند » : کرده، میگوید
واحِدَةً).
این فطرت توحیدي که در ابتدا دست نخورده بود با گذشت زمان بر اثر افکار کوتاه و گرایشهاي شیطانی، دستخوش دگرگونی
گروهی « جامعه انسانی به دو گروه مختلف تقسیم شد » شد، گروهی از جاده توحید منحرف شدند و به شرك روي آوردند و طبعا
موحد و گروهی مشرك (فَاخْتَلَفُوا).
بنابراین شرك در واقع یک نوع بدعت و انحراف از فطرت است، انحرافی که از مشتی اوهام و پندارهاي بیاساس سر چشمه گرفته
است.
در اینجا ممکن بود این سؤال پیش بیاید که چرا خداوند این اختلاف را از طریق مجازات سریع مشرکان بر نمیچیند.
و اگر فرمانی از طرف پروردگارت (در باره عدم مجازات سریع آنان) از قبل » : قرآن بلافاصله براي پاسخ به این سؤال اضافه میکند
و سپس همگی به مجازات میرسیدند (وَ لَوْ لا کَلِمَۀٌ سَبَقَتْ « صادر نشده بود، در میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوري میشد
مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فِیما فِیهِ یَخْتَلِفُونَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 20 .... ص : 280
(آیه 20 )- معجزات اقتراحی: دگر بار قرآن به بهانه جوییهاي مشرکان به هنگام سرباز زدن از ایمان و اسلام پرداخته، میگوید:
وَ یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَۀٌ مِنْ رَبِّهِ). ) « مشرکان چنین میگویند که چرا معجزهاي از ناحیه خداوند بر پیامبر نازل نشده است »
البته منظور آنها این بوده که هر وقت معجزهاي به میل خود پیشنهاد کنند فورا آن را انجام دهد! لذا بلافاصله به پیامبر صلّی اللّه علیه
به آنها بگو: » و آله چنین دستور داده میشود که
فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ). ص: 281 ) « معجزه مخصوص خدا (و مربوط به جهان غیب و ماوراء طبیعت) است
بنابراین چیزي نیست که در اختیار من باشد و من بر طبق هوسهاي شما هر روز معجزه تازهاي انجام دهم، و بعدا هم با عذر و بهانهاي
از ایمان آوردن خودداري کنید.
اکنون که شما دست از لجاجت برنمیدارید در انتظار باشید، من هم با شما در » : و در پایان آیه با بیانی تهدیدآمیز به آنها میگوید
فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ). ) « انتظارم
شما در انتظار مجازات الهی باشید، و من هم در انتظار پیروزیم!
سورة یونس( 10 ):آیۀ 21 .... ص : 281
(آیه 21 )- در این آیه باز سخن از عقاید و کارهاي مشرکان است.
نخست اشاره به یکی از نقشههاي جاهلانه مشرکان کرده، میگوید:
هنگامی که مردم (را براي بیداري و آگاهی، گرفتار مشکلات و زیانهایی میسازیم سپس آن را برطرف ساخته) طعم آرامش و »
و یا با توجیهات نادرست « رحمت خود را به آنها میچشانیم به جاي این که متوجه ما شوند در این آیات و نشانهها نیرنگ میکنند
در مقام انکار آنها بر میآیند (وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَ ۀً مِنْ بَعْدِ ضَ رَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَکْرٌ فِی آیاتِنا). و مثلا بلاها، و مشکلات را به
عنوان غضب بتها و نعمت و آرامش را دلیل بر شفقت و محبت آنان میگیرند و یا بطور کلی همه را معلول یک مشت تصادف
صفحه 250 از 529
به آنها بگو: خدا از هر کس در چارهاندیشی و طرح نقشههاي » میشمرند اما خداوند به وسیله پیامبرش به آنها هشدار میدهد که
قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَکْراً). ) « کوبنده قادرتر و سریعتر است
و به تعبیر دیگر او هر زمان اراده مجازات و تنبیه کسی کند بلافاصله تحقق مییابد، در حالی که دگران چنین نیستند.
فرستادگان ما (یعنی فرشتگان ثبت اعمال) » ، سپس آنها را تهدید میکند که گمان نبرید این توطئهها و نقشهها فراموش میگردد
إِنَّ رُسُلَنا یَکْتُبُونَ ما تَمْکُرُونَ). ) « تمام نقشههایی را که (براي خاموش کردن نور حق) میکشید مینویسند
و باید خود را براي پاسخگویی و مجازات، در سراي دیگر آماده کنید.
ص: 282
سورة یونس( 10 ):آیۀ 22 .... ص : 282
(آیه 22 )- در این آیه دست به اعماق فطرت بشر انداخته و توحید فطري را براي آنها تشریح میکند که چگونه انسان در مشکلات
بزرگ و به هنگام خطر، همه چیز را جز خدا فراموش مینماید.
هُوَ الَّذِي یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ). ) « او خدایی است که شما را در صحرا و دریا سیر میدهد » : نخست میگوید
تا هنگامی که در کشتیها قرار میگیرید و (کشتیها) سرنشینان را به کمک بادهاي موافق آرام آرام به سوي مقصد حرکت »
حَتَّی إِذا کُنْتُمْ فِی الْفُلْکِ وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیِّبَۀٍ وَ فَرِحُوا بِها). ) « میدهند و همه شادمان و خوشحالند
اما ناگهان طوفان شدید و کوبندهاي میوزد، و امواج از هر سو به طرف آنها هجوم میآورد، آن چنان که مرگ را با چشم خود »
جاءَتْها رِیحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ). ) « میبینند و دست از زندگانی میشویند
و او را از روي اخلاص میخوانند و آیین خود را براي او از هرگونه شرك و بت » درست در چنین موقعی به یاد خدا میافتند
دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ). ) !« پرستی خالص میکنند
نه « خداوندا! اگر ما را از این مهلکه رهایی بخشی سپاسگزار تو خواهیم بود » : در این هنگام دست به دعا بر میدارند و میگویند
ستم میکنیم و نه به غیر تو روي میآوریم (لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ).
با این که این بیداري موقتی، اثر تربیتی در افراد فوق العاده آلوده ندارد حجت را بر آنها تمام میکند، و دلیلی خواهد بود بر
محکومیتشان.
ولی افرادي که آلودگی مختصري دارند در این گونه حوادث معمولا بیدار میشوند و مسیر خود را اصلاح میکنند.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 23 .... ص : 282
فَلَمَّا ) « اما هنگامی که خدا آنها را رهایی میبخشد و به ساحل نجات میرسند شروع به ظلم و ستم در زمین میکنند » -( (آیه 23
أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ). ص: 283
یا أَیُّهَا ) « اي مردم (بدانید) هرگونه ظلم و ستمی مرتکب شوید و هر انحرافی از حق پیدا کنید زیانش متوجه خود شماست » ولی
النَّاسُ إِنَّما بَغْیُکُمْ عَلی أَنْفُسِکُمْ).
مَتاعَ الْحَیاةِ الدُّنْیا). ) « چند روزي از متاع زندگی دنیا بهرهمند شوید » آخرین کاري که میتوانید انجام دهید این است که
ثُمَّ إِلَیْنا مَرْجِعُکُمْ). ) « سپس بازگشت شما به سوي ماست »
فَنُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ). ) « آنگاه ما شما را از آنچه انجام میدادید آگاه خواهیم ساخت »
صفحه 251 از 529
سورة یونس( 10 ):آیۀ 24 .... ص : 283
(آیه 24 )- دورنماي زندگی دنیا: در آیات گذشته اشارهاي به ناپایداري زندگی دنیا شده بود، در این آیه این واقعیت ضمن مثال
جالبی تشریح شده تا پردههاي غرور و غفلت را از مقابل دیدههاي غافلان و طغیانگران کنار زند.
إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ). ) « مثل زندگی دنیا همانند آبی است که از آسمان نازل کردهایم »
و به وسیله آن گیاهان گوناگونی که بعضی قابل استفاده براي انسانها، » ، این دانههاي حیاتبخش باران بر سرزمینهاي آماده میریزند
فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ). ) « و بعضی براي حیوانات است، میرویند
این گیاهان علاوه بر خاصیتهاي غذایی که براي موجودات زنده دارند سطح زمین را میپوشانند و آن را زینت میبخشند، تا آنجا
حَتَّی إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ). ) « زمین بهترین زیبایی خود را در پرتو آن پیدا کرده و تزیین میشود » که
در این هنگام شکوفهها، شاخساران را زینت داده و گلها میخندند، دانههاي غذایی و میوهها کم کم خود را نشان میدهند، و
صحنه پرجوشی را از حیات و زندگی به تمام معنی کلمه مجسم میکنند، که دلها را پر از امید و چشمها را پر از شادي و سرور
هم از میوهها و هم از دانههاي « اهل زمین مطمئن میشوند، که میتوانند از مواهب این گیاهان بهره گیرند » میسازند، آن چنان که
حیات بخششان (وَ ظَنَّ ص: 284
أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها)
اما ناگهان فرمان ما فرا میرسد (سرماي سخت و یا تگرگ شدید و یا طوفان درهم کوبندهاي بر آنها مسلط میگردد) و آنها را ».
أَتاها أَمْرُنا لَیْلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ). ) !« چنان درو میکنیم که گویا هرگز نبودهاند
کَذلِکَ نُفَصِّلُ ) « این چنین آیات خود را براي افرادي که تفکر میکنند تشریح میکنیم » : در پایان آیه براي تأکید بیشتر میفرماید
الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 25 .... ص : 284
خداوند به دار السلام، خانه صلح و » : (آیه 25 )- این آیه با یک جمله کوتاه اشاره به نقطه مقابل این گونه زندگی کرده و میفرماید
وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلی دارِ السَّلامِ). ) « سلامت و امنیت دعوت میکند
به آنجا که نه از این کشمکشهاي غارتگران دنیاي مادي خبري است، و نه از مزاحمتهاي احمقانه ثروت اندوزان از خدا بیخبر، و نه
جنگ و خونریزي و استعمار و استثمار.
خدا هر کس را بخواهد (و شایسته و لایق ببیند) به سوي راه مستقیم (همان راهی که به دار السلام و مرکز امن » : سپس اضافه میکند
وَ یَهْدِي مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ). ) « و امان منتهی میشود) دعوت میکند
سورة یونس( 10 ):آیۀ 26 .... ص : 284
(آیه 26 )- رو سفیدان و رو سیاهان! در آیات گذشته اشاره به سراي آخرت و روز رستاخیز شده بود، به همین مناسبت، این آیه و
آیه بعد سرنوشت نیکوکاران و آلودگان به گناه را در آنجا تشریح میکند.
لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنی وَ زِیادَةٌ). ) « کسانی که کار نیک انجام دهند پاداش نیک و زیاده بر آن دارند » : نخست میگوید
در این جمله ممکن است پاداشهاي مضاعف و فراوانی باشد که گاهی ده برابر و گاهی هزاران برابر بر آن افزوده « زِیادَةٌ » منظور از
میشود.
صفحه 252 از 529
وَ لا یَرْهَقُ ) « و تاریکی و ذلت، صورت آنها را نمیپوشاند » سپس اضافه میکند: نیکوکاران در آن روز چهرههاي درخشانی دارند
وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّۀٌ).
این گروه یاران بهشتند و جاودانه در آن خواهند ص: 285 » : و در پایان آیه میفرماید
أُولئِکَ أَصْحابُ الْجَنَّۀِ هُمْ فِیها خالِدُونَ). ) « ماند
سورة یونس( 10 ):آیۀ 27 .... ص : 285
کسانی که مرتکب گناهان » : (آیه 27 )- در این آیه سخن از دوزخیان به میان میآید که در نقطه مقابل گروه اولند میگوید
وَ الَّذِینَ کَسَبُوا السَّیِّئاتِ جَزاءُ سَیِّئَۀٍ بِمِثْلِها). ) « میشوند جزاي بدي به مقدار عملشان دارند
فضل و رحمت است اما در کیفر، عدالت ایجاب میکند که « زیاده » ، در کار نیست، چرا که در پاداش « زیاده » در اینجا سخنی از
ذرهاي بیش از گناه نباشد.
وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّۀٌ). ) « و ذلت، صورت آنها را میپوشاند » ولی آنها به عکس گروه اول چهرههایی تاریک دارند
و این خاصیت و اثر عمل است که از درون جان انسان به بیرون منعکس میگردد.
به هر حال ممکن است بدکاران گمان کنند راه فرار و نجاتی خواهند داشت و یا بتها و مانند آنها میتوانند برایشان شفاعت کنند اما
جمله بعد صریحا میگوید:
ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ). ) « هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند آنها را از مجازات الهی دور نگه دارد »
گویی پارههایی از شب تاریک و ظلمانی، یکی پس از دیگري بر صورت آنها » تاریکی چهرههاي آنها به اندازهاي زیاد است که
کَأَنَّما أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّیْلِ مُظْلِماً). ) « افکنده شده است
أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ). ) « آنها اصحاب آتشند و جاودانه در آن میمانند »
سورة یونس( 10 ):آیۀ 28 .... ص : 285
و وضع مشرکان دنبال میکند. « معاد » و « مبدأ » (آیه 28 )- یک صحنه از رستاخیز بت پرستان! این آیه نیز بحثهاي گذشته را در زمینه
وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً). ) « روزي را که همه بندگان را جمع و محشور میکنیم » نخست میگوید: به خاطر بیاورید
تا به حسابتان رسیدگی شود (ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا مَکانَکُمْ « سپس به مشرکان میگوییم شما و معبودهایتان در جاي خود باشید »
أَنْتُمْ وَ شُرَکاؤُکُمْ). ص: 286
فَزَیَّلْنا بَیْنَهُمْ). ) « ما این دو گروه (معبودان و عابدان) را از یکدیگر جدا میکنیم » : سپس اضافه میکند
و از هر کدام جداگانه سؤال مینماییم- همان گونه که در تمام دادگاهها این مسأله معمول است که از هر کس جداگانه بازپرسی
به عمل میآید.
از بت پرستان سؤال میکنیم به چه دلیل این بتها را شریک خدا قرار دادید و عبادت کردید؟ و از معبودان نیز میپرسیم به چه سبب
شما معبود واقع شدید و یا تن به این کار دادید؟
در این هنگام شریکانی را که آنها ساخته بودند، به سخن میآیند و میگویند: »
وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ ما کُنْتُمْ إِیَّانا تَعْبُدُونَ). شما در حقیقت هوي و هوسها و اوهام و خیالات ) « شما هرگز ما را پرستش نمیکردید
خویش را میپرستیدید.
صفحه 253 از 529
سورة یونس( 10 ):آیۀ 29 .... ص : 286
همین بس که خدا گواه میان ما و شماست که ما به هیچ وجه از عبادات شما آگاه » : (آیه 29 )- سپس براي تأکید بیشتر میگویند
فَکَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ إِنْ کُنَّا عَنْ عِبادَتِکُمْ لَغافِلِینَ). ) « نبودیم
سورة یونس( 10 ):آیۀ 30 .... ص : 286
در آن هنگام هر کس اعمال خویش را که قبلا انجام داده است » : (آیه 30 )- به هر حال همان گونه که قرآن در این آیه میگوید
هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ). ) « میآزماید
و نتیجه بلکه خود آن را میبیند چه عبادت کنندگان و چه معبودهاي گمراهی که مردم را به عبادت خویش دعوت میکردند، چه
مشرکان و چه مؤمنان از هر گروه و از هر قبیل.
و دادگاه محشر نشان میدهد که تنها « که مولی و سرپرست حقیقی آنان است باز میگردند « اللّه » و در آن روز همگی به سوي »
حکومت به فرمان اوست (وَ رُدُّوا إِلَی اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ).
وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما ) « و سر انجام تمام بتها و معبودهاي ساختگی که به دروغ آنها را شریک خدا قرار داده بودند، گم و نابود میشوند »
کانُوا یَفْتَرُونَ).
چرا که آنجا عرصه ظهور و بروز تمام اسرار مکتوم بندگان است و هیچ حقیقتی نمیماند مگر این که خود را آشکار میسازد.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 31 .... ص : 286
(آیه 31 )- در این آیه سخن از نشانههاي وجود پروردگار و شایستگی او براي ص: 287
عبودیت است.
بگو: » نخست میفرماید: به مشرکان و بت پرستانی که در بیراهه سرگردانند
قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ). ) «؟ چه کسی شما را از آسمان و زمین روزي میدهد
البته زمین تنها به وسیله مواد غذایی خود ریشه گیاهان را تغذیه میکند و شاید به همین دلیل است که در آیه فوق سخن از ارزاق
آسمان و سپس ارزاق زمین به میان آمده است (به تفاوت درجه اهمیت).
سپس به دو قسمت از مهمترین حواس انسان که بدون آن دو، کسب علم و دانش براي بشر امکان پذیر نیست اشاره کرده،
أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ ) ؟« چه کسی است که مالک و خالق گوش و چشم و قدرت دهنده این دو حس آدمی است » میگوید: و بگو
الْأَبْصارَ).
و چه کسی زنده را » : بعد، از دو پدیده مرگ و حیات که عجیبترین پدیدههاي عالم آفرینش است سخن به میان آورده، میگوید
وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ). ) ؟« از مرده و مرده را از زنده خارج میکند
این همان موضوعی است که تاکنون عقل دانشمندان و علماي علوم طبیعی و زیست شناسان در آن حیران مانده است که چگونه
موجود زنده از موجود بیجان به وجود آمده است؟
آیه فوق علاوه بر مرگ و حیات مادي مرگ و حیات معنوي را نیز شامل میشود، زیرا انسانهاي هوشمند و پاکدامن و با ایمان را
میبینیم که گاهی از پدر و مادري آلوده و بیایمان متولد میشوند، عکس آن نیز مشاهده شده است.
؟« و چه کسی است که امور این جهان را تدبیر میکند » : بعد اضافه میکند
صفحه 254 از 529
(وَ مَنْ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ).
در حقیقت نخست سخن از آفرینش مواهب، سپس سخن از حافظ و نگهبان و مدبر آنهاست.
بعد از آن که قرآن این سؤالات سه گانه را مطرح میکند بلافاصله میگوید: ص: 288
فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ). ) « آنها به زودي در پاسخ خواهند گفت: خدا »
از این جمله به خوبی استفاده میشود که حتی مشرکان و بت پرستان عصر جاهلیت خالق و رازق و حیاتبخش و مدبر امور جهان
هستی را خدا میدانستند.
فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ). ) « به آنها بگو: آیا با این حال تقوا را پیشه نمیکنید » : و در آخر آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد
سورة یونس( 10 ):آیۀ 32 .... ص : 288
(آیه 32 )- پس از آن که نمونههایی از آثار عظمت و تدبیر خداوند را در آسمان و زمین بیان کرد و وجدان و عقل مخالفان را به
فَذلِکُمُ اللَّهُ ) !« این است اللّه، پروردگار بر حق شما » : داوري طلبید و آنها به آن معترف گردیدند، در این آیه با لحنی قاطع میفرماید
رَبُّکُمُ الْحَقُّ). نه بتها، و نه سایر موجوداتی را که شریک خداوند در عبودیت قرار دادهاید و در برابر آنها سجده و تعظیم میکنید.
فَما ذا ) ؟« اکنون (که حق را به روشنی شناختید) آیا بعد از حق چیزي جز ضلال و گمراهی وجود دارد » : سپس نتیجهگیري میکند
بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ).
با این که میدانید معبود حقی جز او نیست؟! (فَأَنَّی تُصْرَفُونَ). « با این حال چگونه از عبادت و پرستش خدا روي گردان میشوید »
این آیه در حقیقت یک راه منطقی روشن را براي شناخت باطل و ترك آن پیشنهاد میکند، و آن این که نخست باید از طریق
وجدان و عقل براي شناخت حق گام برداشت، هنگامی که حق شناخته شد، هر چه غیر آن و مخالف آن است باطل و گمراهی
است، و باید کنار گذاشته شود.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 33 .... ص : 288
این گونه » : (آیه 33 )- در این آیه براي بیان این نکته که چرا آنها با وضوح مطلب و روشنایی حق به دنبال آن نمیروند میگوید
فرمان خدا در باره این افراد که (از روي علم و عمد برخلاف عقل و وجدان) سر از اطاعت پیچیدهاند صادر شده که آنها ایمان
کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَۀُ رَبِّکَ عَلَی الَّذِینَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا یُؤْمِنُونَ). ) « نیاورند
در واقع این خاصیت اعمال نادرست و مستمر آنهاست که قلبشان را چنان تاریک و روحشان را چنان آلوده میکند که با وضوح و
روشنی حق آن را نمیبینند ص: 289
و به بیراهه میروند.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 34 .... ص : 289
(آیه 34 )- یکی از نشانههاي حق و باطل: قرآن همچنان استدلالات مربوط به مبدأ و معاد را تعقیب میکند نخست به پیامبر صلّی
به آنها بگو: آیا هیچ یک از این معبودهایی که شما شریک خدا قرار دادهاید میتواند آفرینش را » اللّه علیه و آله دستور میدهد
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ). ) « ایجاد کند و سپس بازگرداند
قُلِ اللَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ). ) « بگو: خداوند آفرینش را آغاز کرده و سپس باز میگرداند » بعد اضافه میکند
صفحه 255 از 529
فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ). ) « با این حال چرا از حق روي گردان (و در بیراهه سرگردان) میشوید »
سورة یونس( 10 ):آیۀ 35 .... ص : 289
به آنها بگو: آیا هیچ یک از معبودهاي ساختگی شما هدایت به » (آیه 35 )- بار دیگر به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَهْدِي إِلَی الْحَقِّ). ) ؟« سوي حق میکند
زیرا معبود باید رهبر عبادت کنندگان خود باشد، آن هم رهبري به سوي حق، در حالی که معبودهاي مشرکان اعم از بتهاي بیجان
و جاندار هیچ کدام قادر نیستند بدون هدایت الهی کسی را به سوي حق رهنمون گردند.
قُلِ اللَّهُ یَهْدِي لِلْحَقِّ). ) « بگو تنها خداوند هدایت به سوي حق میکند » : لذا بلافاصله اضافه میکند
آیا کسی که هدایت به سوي حق میکند شایستهتر براي پیروي است یا آن کس که خود هدایت نمیشود مگر آن که » با این حال
أَ فَمَنْ یَهْدِي إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّي إِلَّا أَنْ یُهْدي). ) « هدایتش کنند
فَما لَکُمْ کَیْفَ ) ؟« شما را چه میشود؟ چگونه قضاوت میکنید » : و در پایان آیه با بیانی توبیخ آمیز و سرزنش بار میگوید
تَحْکُمُونَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 36 .... ص : 289
اکثر آنها جز از پندار و گمان پیروي » : (آیه 36 )- و در این آیه اشاره به سر چشمه و عامل اصلی انحرافات آنها، کرده، میگوید
وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ برگزیده تفسیر ) « نمیکنند، در حالی که گمان و پندار هرگز انسان را بینیاز از حق نمیکند و به حق نمیرساند
نمونه، ج 2، ص: 290
إِلَّا ظَنا إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً)
خداوند به آنچه آنها انجام » : .سر انجام با لحنی تهدید آمیز نسبت به این گونه افرادي که تابع هیچ منطق و حسابی نیستند میفرماید
إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ). ) « میدهند عالم است
سورة یونس( 10 ):آیۀ 37 .... ص : 290
(آیه 37 )- عظمت و حقانیت دعوت قرآن: در اینجا قرآن به پاسخ قسمت دیگري از سخنان نارواي مشرکان میپردازد، چرا که آنها
تنها در شناخت مبدأ گرفتار انحراف نبودند، بلکه به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله نیز افترا میزدند، که قرآن را با فکر خود
ساخته و به خدا نسبت داده است.
وَ ما کانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَري مِنْ دُونِ ) « شایسته نیست که این قرآن بدون وحی الهی به خدا نسبت داده شده باشد » : آیه میگوید
اللَّهِ).
سپس به ذکر دلیل بر اصالت قرآن و وحی آسمانی بودنش پرداخته، میگوید:
وَ لکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِي بَیْنَ یَدَیْهِ). ) « ولی این قرآن کتب آسمانی پیش از خود را تصدیق میکند »
یعنی تمام بشارات و نشانههاي حقانیتی که در کتب آسمانی پیشین آمده بر قرآن و آورنده قرآن کاملا منطبق است و این خود ثابت
میکند که تهمت و افترا بر خدا نیست و واقعیت دارد.
و این قرآن شرح کتب اصیل انبیاء پیشین و بیان احکام » : سپس دلیل دیگري بر اصالت این وحی آسمانی ذکر کرده، میگوید
صفحه 256 از 529
وَ تَفْصِ یلَ الْکِتابِ لا ) « اساسی و عقائد اصولی آنها است و به همین دلیل شکی در آن نیست که از طرف پروردگار عالمیان است
رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ).
و به تعبیر دیگر هیچ گونه تضادي با اصول برنامه انبیاء گذشته ندارد، بلکه تکامل آن تعلیمات و برنامهها در آن دیده میشود، و
اگر این قرآن مجعول بود حتما مخالف و مباین آنها بود.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 38 .... ص : 290
آنها میگویند این قرآن را پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به » : (آیه 38 )- در این آیه دلیل سومی بر اصالت قرآن ذکر کرده، میگوید
دروغ به خدا نسبت داده، به آنها بگو: اگر ص: 291
ولی هرگز « راست میگویید شما هم مثل یک سوره آن را بیاورید، و از هر کس میتوانید غیر از خدا براي همکاري دعوت کنید
توانایی بر این کار را نخواهید داشت، به همین دلیل ثابت میشود که این وحی آسمانی است (أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ
ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
این آیه از جمله آیاتی است که با صراحت اعجاز قرآن را بیان میکند نه تنها همه قرآن را بلکه حتی اعجاز یک سوره را، و از همه
جهانیان بدون استثناء دعوت میکند که اگر معتقدید این آیات از طرف خدا نیست همانند آن و یا لااقل همانند یک سوره آن را
بیاورید.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 39 .... ص : 291
(آیه 39 )- در این آیه اشاره به یکی از علل اساسی مخالفتهاي مشرکان کرده، میگوید: آنها قرآن را به خاطر اشکالات و ایرادهایی
بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ). ) « بلکه تکذیب و انکارشان به خاطر این بود که از محتواي آن آگاهی نداشتند » انکار نمیکردند
در حقیقت آنها هیچ گونه دلیلی بر نفی مبدأ و معاد نداشتند و تنها جهل و بیخبري ناشی از خرافات و عادت به مذهب نیاکان سدّ
راهشان بود.
و یا جهل به اسرار احکام، جهل به مفهوم بعضی از آیات متشابه، و جهل به درسهاي عبرت انگیزي که هدف نهایی ذکر تاریخ
پیشینیان بوده است.
در حالی که هنوز تأویل و تفسیر و واقعیت مسائل مجهول » . مجموع این جهالتها و بیخبریها، آنها را وادار به انکار و تکذیب میکرد
وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ). ) « براي آنها روشن نشده بود
اقوام گمراه گذشته نیز (به همین » قرآن سپس اضافه میکند که این روش نادرست، منحصر به مشرکان عصر جاهلیت نیست بلکه
گرفتاري مبتلا بودند، آنها نیز بدون این که تحقیق در شناخت واقعیتها بکنند و یا انتظار براي تحقق آنها بکشند) حقایق را انکار و
کَذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ). ) « تکذیب میکردند
در حالی که عقل و منطق حکم میکند که انسان چیزي را که نمیداند، هرگز انکار نکند، بلکه به جستجو و تحقیق بپردازد.
ص: 292
« پس بنگر عاقبت کار این ستمکاران به کجا کشید » : و در پایان آیه روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، میگوید
(فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الظَّالِمِینَ).
یعنی اینها نیز به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.
صفحه 257 از 529
سورة یونس( 10 ):آیۀ 40 .... ص : 292
گروهی از » (آیه 40 )- در این آیه اشاره به دو گروه عظیم مشرکان کرده، میگوید: اینها همگی به این حال باقی نمیمانند بلکه
آنان (که روح حق طلبی در وجودشان نمرده است سر انجام) به این قرآن ایمان میآورند، در حالی که گروهی دیگر (همچنان در
وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا یُؤْمِنُ بِهِ). ) « جهل و لجاجت پافشاري کرده و) ایمان نخواهند آورد
پروردگار تو مفسدان را بهتر » : روشن است که این گروه مردم، افراد فاسد و مفسدي هستند و به همین دلیل در پایان آیه میفرماید
وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ). ) « میشناسد
اشاره به این که افرادي که زیر بار حق نمیروند، در فاسد کردن نظام جامعه نقش مؤثري دارند.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 41 .... ص : 292
(آیه 41 )- بحثی که در آیات گذشته در زمینه انکار و تکذیب لجوجانه مشرکان گذشت همچنان دنبال میشود و در این آیه طریق
اگر آنها تو را تکذیب کنند به آنان بگو عمل من براي من » : جدیدي براي مبارزه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تعلیم داده، میگوید
وَ إِنْ کَذَّبُوكَ فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ). ) « و عمل شما براي خودتان باشد
أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ). ) « شما از آنچه من انجام میدهم بیزارید، و من هم از اعمال شما بیزارم »
این اعلام بیزاري و بیاعتنایی که توأم با اعتماد و ایمان قاطع به مکتب خویشتن است به منکران لجوج میفهماند که با عدم تسلیم
در مقابل حق، خود را به محرومیت میکشانند و تنها به خویشتن ضرر میزنند.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 42 .... ص : 292
(آیه 42 )- کوران و کران! در این آیه اشاره به دلیل انحراف و عدم تسلیم آنها در برابر حق کرده، میگوید: براي هدایت یک
انسان تنها تعلیمات صحیح و آیات ص: 293
تکان دهنده و اعجاز آمیز و دلائل روشن کافی نیست، بلکه آمادگی و استعداد پذیرش و شایستگی براي قبول حق نیز لازم است،
همان گونه که براي پرورش سبزه و گل تنها بذر آماده کافی نمیباشد، زمین مستعد نیز لازم است.
اما گویی کرند (وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ). « گروهی از آنها گوش به سوي تو فرا میدهند » : لذا نخست میگوید
أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ ) « آیا تو میتوانی صداي خود را به گوش کران برسانی هر چند درك نکنند » با این حال که آنها گوش شنوایی ندارند
الصُّمَّ وَ لَوْ کانُوا لا یَعْقِلُونَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 43 .... ص : 293
که هر یک نشانهاي از حقانیت و صدق گفتار تو « و گروهی دیگر از آنان چشم به تو میدوزند و اعمال تو را مینگرند » -( (آیه 43
را در بر دارد، اما گویی کورند و نابینا (وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْظُرُ إِلَیْکَ).
أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْیَ وَ لَوْ کانُوا لا یُبْصِرُونَ). ) « آیا با این حال تو میتوانی این نابینایان را هدایت کنی هر چند فاقد بصیرت باشند »
سورة یونس( 10 ):آیۀ 44 .... ص : 293
صفحه 258 از 529
(آیه 44 )- ولی این نارسایی فکر و ندیدن چهره حق و ناشنوایی در برابر گفتار خدا، چیزي نیست که با خود از مادر به این جهان
آورده باشند، و خداوند به آنها ستمی کرده باشد، بلکه این خود آنها بودهاند که با اعمال نادرستشان و دشمنی و عصیان در برابر
چرا که خداوند به هیچ کس از مردم ستم نمیکند، » حق روح خود را تاریک و چشم بصیرت و گوش شنوایشان را از کار انداختند
إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئاً وَ لکِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ). ) « ولی مردمند که به خویشتن ستم روا میدارند
سورة یونس( 10 ):آیۀ 45 .... ص : 293
(آیه 45 )- به دنبال شرح بعضی از صفات مشرکان در آیات گذشته، در اینجا اشاره به وضع دردناکشان در قیامت کرده، میگوید:
به خاطر بیاور آن روز را که خداوند همه آنها را محشور و جمع میکند در حالی که چنان احساس میکنند که تمام عمرشان در »
وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَنْ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَۀً مِنَ ) « این دنیا بیش از ساعتی از یک روز نبوده، به همان مقدار که یکدیگر را ببینند و بشناسند
النَّهارِ یَتَعارَفُونَ بَیْنَهُمْ). ص: 294
افرادي که روز رستاخیز و ملاقات پروردگار را تکذیب کردند، زیان » سپس اضافه میکند: در آن روز به همه آنها ثابت میشود
و تمام سرمایههاي وجود خود را از دست دادند بیآنکه نتیجهاي بگیرند (قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ). ،« بردند
وَ ما کانُوا مُهْتَدِینَ). چرا که قلبشان ) « و اینها (به خاطر این تکذیب و انکار و اصرار بر گناه و لجاجت) آمادگی هدایت نداشتند »
تاریک و روحشان ظلمانی بود.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 46 .... ص : 294
اگر ما قسمتی از مجازاتهایی » : (آیه 46 )- در این آیه به عنوان تهدید کفار و تسلی خاطر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنین میگوید
را که به آنها وعده دادهایم به تو نشان دهیم (و در زمان حیات خود عذاب و مجازات آنها را ببینی) و یا اگر (پیش از آن که به
چنین سرنوشتی گرفتار شوند) تو را از این دنیا ببریم به هر حال بازگشتشان به سوي ماست. سپس خداوند شاهد و گواه اعمالی
وَ إِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِیدٌ عَلی ما یَفْعَلُونَ). ) « است که انجام میدادند
سورة یونس( 10 ):آیۀ 47 .... ص : 294
(آیه 47 )- در این آیه یک قانون کلی در باره همه پیامبران و از جمله پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و همه امتها از جمله امتی که
وَ لِکُلِّ أُمَّۀٍ ) « هر امتی رسول و فرستادهاي از طرف خدا دارد » : در عصر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میزیستهاند بیان کرده، میگوید
رَسُولٌ).
هنگامی که فرستاده آنها آمد (و ابلاغ رسالت کرد و گروهی در برابر حق تسلیم شدند و پذیرفتند و گروهی به مخالفت و تکذیب »
مؤمنان و نیکان میمانند و بدان و مخالفان یا ،« برخاستند) به عدالت در میان آنها داوري میشود و به هیچ کس ستمی نمیشود
نابود میشوند و یا محکوم به شکست (فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ).
همان گونه که در باره پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و امت معاصرش چنین شد.
بنابراین قضاوت و داوري که در این آیه به آن اشاره شده همان قضاوت تکوینی و اجرایی در این دنیاست.
ص: 295
صفحه 259 از 529
سورة یونس( 10 ):آیۀ 48 .... ص : 295
(آیه 48 )- به دنبال تهدیدهایی که در آیات سابق راجع به عذاب و مجازات منکران حق ذکر شد در این آیه از قول آنها چنین نقل
میگویند: این وعدهاي که در مورد نزول عذاب میدهی اگر راست میگویی چه » میکند که از روي استهزاء و مسخره و انکار
وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ). ) !؟« موقع است
آنها با این تعبیر میخواستند بیاعتنایی کامل خود را به تهدیدهاي پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نشان دهند.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 49 .... ص : 295
(آیه 49 )- مجازات الهی در دست من نیست! در برابر این سؤال خداوند به پیامبرش دستور میدهد که از چند راه به آنها پاسخ
گوید نخست این که میفرماید:
به آنها بگو: (وقت و موعد این کار در اختیار من نیست) من مالک سود و زیانی براي خود نیستم (تا چه رسد براي شما) مگر آنچه »
قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَ  را وَ لا نَفْعاً إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ). ) « خدا بخواهد و اراده کند
من تنها پیامبر و فرستاده اویم، تعیین موعد نزول عذاب، تنها به دست اوست.
این جمله در حقیقت اشاره به توحید افعالی است که در این عالم همه چیز به خدا باز میگردد، و هر کار از ناحیه اوست، اوست که
با حکمتش مؤمنان را پیروزي میدهد و اوست که با عدالتش منحرفان را مجازات میکند.
بدیهی است این منافات با آن ندارد که خداوند به ما نیروها و قدرتهایی داده است که به وسیله آن مالک قسمتی از سود و زیان
خویش هستیم و میتوانیم در باره سرنوشت خویش تصمیم بگیریم.
هر قوم و جمعیتی زمان و اجل معینی دارند، به هنگامی که اجل آنها فرا رسد نه » : سپس قرآن به پاسخ دیگري پرداخته، میگوید
لِکُ لِّ أُمَّۀٍ أَجَ لٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَۀً وَ لا ) « ساعتی از آن تأخیر خواهند کرد و نه ساعتی پیشی خواهند گرفت
یَسْتَقْدِمُونَ).
در واقع قرآن به مشرکان اخطار میکند که بیجهت عجله نکنند، به هنگامی که اجل آنها فرا برسد، لحظهاي این عذاب تأخیر و
تقدیم نخواهد داشت.
ص: 296
سورة یونس( 10 ):آیۀ 50 .... ص : 296
به آنها بگو: اگر عذاب پروردگار شب هنگام یا در روز به سراغ شما » : (آیه 50 )- در این آیه سومین پاسخ را مطرح کرده، میگوید
امر غیر ممکنی نیست، و آیا شما میتوانید این عذاب ناگهانی را از خود دفع کنید؟ (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُهُ بَیاتاً أَوْ نَهاراً). « بیاید
ما ذا یَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ). ) « با این حال مجرمان و گنهکاران در برابر چه چیز عجله میکنند »
سورة یونس( 10 ):آیۀ 51 .... ص : 296
و گمان « یا این که آنگاه که واقع شد، به آن ایمان میآورید » : (آیه 51 )- و در این آیه چهارمین پاسخ را به آنها چنین میگوید
میکنید که ایمان شما پذیرفته میشود، این خیال باطلی است (أَ ثُمَّ إِذا ما وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ).
صفحه 260 از 529
حالا » : چرا که پس از نزول عذاب، درهاي توبه به روي شما بسته میشود و ایمان کمترین اثري ندارد، بلکه به شما گفته میشود
آلْآنَ وَ قَدْ کُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ). ) ؟« ایمان میآورید، در حالی که قبلا (از روي استهزاء و انکار) براي عذاب عجله میکردید
سورة یونس( 10 ):آیۀ 52 .... ص : 296
«! سپس در روز رستاخیز به کسانی که ستم کردند، گفته میشود بچشید عذاب ابدي را » ، (آیه 52 )- این مجازات دنیاي آنهاست
(ثُمَّ قِیلَ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ).
هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ). ) ؟« آیا جز بدانچه انجام دادید کیفر داده میشوید »
این در واقع اعمال خود شماست که دامانتان را گرفته است، همانهاست که در برابرتان مجسم شده و شما را براي همیشه آزار
میدهد.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 53 .... ص : 296
(آیه 53 )- در مجازات الهی تردید نکنید! در آیات گذشته سخن از کیفر و مجازات و عذاب مجرمان در این جهان و جهان دیگر
بود. این آیه نیز موضوع را دنبال میکند.
از تو سؤال میکنند که آیا این وعده مجازات الهی در این جهان و » نخست میگوید: مجرمان و مشرکان از روي تعجب و استفهام
ص: 297 ؟« جهان دیگر حق است
(وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ).
بگو: آري! به پروردگارم سوگند این یک واقعیت » خداوند به پیامبرش دستور میدهد که در برابر این سؤال با تأکید هر چه بیشتر
و هیچ شک و تردیدي در آن نیست (قُلْ إِي وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ). « است
هرگز شما نمیتوانید (از آن » و اگر فکر میکنید، میتوانید از چنگال مجازات الهی فرار کنید اشتباه بزرگی کردهاید، زیرا
وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ). ) « جلوگیري کنید و) او را با قدرت خود ناتوان سازید
سورة یونس( 10 ):آیۀ 54 .... ص : 297
(آیه 54 )- در این آیه روي عظمت این مجازات مخصوصا در قیامت تکیه کرده، میگوید: آن چنان عذاب الهی وحشتناك و هول
تا از این کیفر سخت « اگر هر یک از ستمکاران مالک تمام ثروتهاي روي زمین باشند، حاضرند همه آن را بدهند » انگیز است که
رهایی یابند (وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِی الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ).
در واقع آنها حاضرند بزرگترین رشوهاي را که میتوان تصور کرد، براي رهایی از چنگال عذاب الهی بدهند تا سر سوزنی از
مجازاتشان کاسته شود، اما کسی از آنها نمیپذیرد.
آنها هنگامی که عذاب را ببینند (پشیمان میشوند اما) پشیمانی » : مخصوصا بعضی از این مجازاتها جنبه معنوي دارد و آن این که
مبادا رسواتر شوند (وَ أَسَرُّوا النَّدامَۀَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ). « خود را کتمان میکنند
وَ) « که با همه این احوال در میان آنها به عدالت داوري میشود، و ظلم و ستمی در باره آنان نخواهد شد » : سپس تأکید میکند
قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ).
صفحه 261 از 529
سورة یونس( 10 ):آیۀ 55 .... ص : 297
(آیه 55 )- سپس براي این که مردم این وعدهها و تهدیدهاي الهی را به شوخی نگیرند و فکر نکنند خداوند از انجام اینها عاجز
و مالکیت و حکومت او تمام جهان هستی را فرا « آگاه باشید آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست » : است، اضافه میکند
گرفته و هیچ کس نمیتواند از کشور او بیرون رود (أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ص: 298
آگاه باشید وعده خداوند (در مورد مجازات مجرمان) حق است هر چند بسیاري از مردم (که ناآگاهی، سایه شوم بر روانشان » و نیز
أَلا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ). ) « افکنده) این حقیقت را نمیدانند
سورة یونس( 10 ):آیۀ 56 .... ص : 298
خداوند است که زنده میکند، و اوست که » : (آیه 56 )- این آیه نیز تأکید مجددي روي همین مسأله حیاتی است که میگوید
هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ). ) « میمیراند
بنابراین هم توانایی بر مرگ و میراندن بندگان دارد و هم زنده کردن آنها براي دادگاه رستاخیز.
وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ). ) « و سر انجام همه شما به سوي او باز میگردید »
و پاداش همه اعمال خویش را در آنجا خواهید یافت.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 57 .... ص : 298
(آیه 57 )- قرآن رحمت بزرگ الهی! در قسمتی از آیات گذشته بحثهایی در زمینه قرآن آمده، و گوشهاي از مخالفتهاي مشرکان
در آن منعکس گردیده بود، در این آیه به همین مناسبت سخن از قرآن به میان آمده نخست به عنوان یک پیام همگانی و جهانی،
یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ ) « اي مردم! از سوي پروردگارتان، موعظه و اندرزي براي شما آمده » : تمام انسانها را مخاطب ساخته، میگوید
جاءَتْکُمْ مَوْعِظَۀٌ مِنْ رَبِّکُمْ).
وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ). ) « و کلامی که مایه شفاء بیماري دلهاست »
وَ هُديً). ) « و چیزي که مایه هدایت و راهنمایی است »
وَ رَحْمَۀٌ لِلْمُؤْمِنِینَ). ) « و رحمت براي مؤمنان است »
در واقع آیه فوق چهار مرحله از مراحل تربیت و تکامل انسان را در سایه قرآن شرح میدهد.
است. « موعظه و اندرز » مرحله اول: مرحله
مرحله دوم: پاکسازي روح انسان از انواع رذائل اخلاقی است.
مرحله سوم: مرحله هدایت است که پس از پاکسازي انجام میگیرد.
و مرحله پنجم: مرحلهاي است که انسان لیاقت آن را پیدا کرده است که ص: 299
مشمول رحمت و نعمت پروردگار شود.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 58 .... ص : 299
(آیه 58 )- در این آیه براي تکمیل این بحث و تأکید روي این نعمت بزرگ الهی یعنی قرآن مجید که از هر نعمتی برتر و بالاتر
صفحه 262 از 529
بگو: اي پیامبر! این مردم به فضل پروردگار و به رحمت بیپایان او (و این کتاب بزرگ آسمانی که جامع همه » : است، میفرماید
نه به حجم ثروتها و بزرگی مقامها و فزونی قوم و قبیلههاشان (قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ « نعمتهاست) باید خشنود بشوند
فَلْیَفْرَحُوا).
و هیچ یک از آنها قابل مقایسه با این نیست « این سرمایه از تمام آنچه آنها براي خود گردآوري کردهاند بهتر و بالاتر است » زیرا
(هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 59 .... ص : 299
(آیه 59 )- در آیات گذشته سخن از قرآن و موعظه الهی و هدایت و رحمتی که در این کتاب آسمانی است در میان بود، و در این
آیه به همین مناسبت از قوانین ساختگی و خرافی و احکام دروغین مشرکان سخن میگوید.
به آنها بگو: چرا این روزیهایی را که خداوند براي شما نازل » : نخست روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، میفرماید
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالًا). ) ؟« کرده است بعضی را حرام و بعضی را حلال قرار دادهاید
و بر طبق سنن خرافی خود پارهاي از چهارپایان و همچنین قسمتی از زراعت و محصول کشاورزي خود را تحریم نمودهاید.
قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَی اللَّهِ ) ؟« بگو: آیا خداوند به شما اجازه داده است (چنین قوانینی را وضع کنید) یا بر خدا افترا میبندید »
تَفْتَرُونَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 60 .... ص : 299
(آیه 60 )- اکنون که مسلم شد آنها با این احکام خرافی و ساختگی خود علاوه بر محروم شدن از نعمتهاي الهی تهمت و افترا به
آیا ؟« آنها که بر خدا دروغ میبندند، در باره مجازات روز قیامت چه میاندیشند » : ساحت مقدس پروردگار بستهاند، اضافه میکند
تأمینی براي رهایی از این کیفر دردناك به دست آوردهاند؟
(وَ ما ظَنُّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ یَوْمَ الْقِیامَۀِ).
إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ). ص: 300 ) « خداوند فضل و رحمت گستردهاي بر مردم دارد » اما
به همین دلیل آنها را در برابر این گونه اعمال زشتشان فورا کیفر نمیدهد.
اکثر » ولی آنها به جاي این که از این مهلت الهی استفاده کنند و عبرت گیرند و شکر آن را به جا آورند و به سوي خدا بازگردند
وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَشْکُرُونَ). ) « آنان (غافلند و) سپاس این نعمت بزرگ را به جا نمیآورند
سورة یونس( 10 ):آیۀ 61 .... ص : 300
(آیه 61 )- و براي این که تصور نشود این مهلت الهی دلیل بر عدم احاطه علم پروردگار بر کارهاي آنهاست، در این آیه این
حقیقت را به رساترین عبارت بیان میکند که او از تمام ذرات موجودات در پهنه آسمان و زمین و جزئیات اعمال بندگان آگاه و با
در هیچ حالت و کار مهمی نمیباشی، و هیچ آیهاي از قرآن را تلاوت نمیکنی، و هیچ عملی را انجام » : خبر است، و میگوید
وَ ما تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ ) « نمیدهید مگر این که ما شاهد و ناظر بر شما هستیم در آن هنگام که وارد آن عمل میشوید
قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ).
کوچکترین چیزي در زمین و آسمان حتی به اندازه سنگینی ذره » : سپس با تأکید بیشتر این مسأله را تعقیب کرده، میگوید
صفحه 263 از 529
بیمقداري، از دیدگاه علم پروردگار تو مخفی و پنهان نمیماند، و نه کوچکتر از این و نه بزرگتر از این مگر این که همه اینها در
وَ ما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ ) « لوح محفوظ و کتاب آشکار علم خدا ثبت و ضبط است
مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرَ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِینٍ).
در آیه فوق درس بزرگی براي همه مسلمانان بیان شده است درسی که میتواند آنها را در مسیر حق به راه اندازد و از کجرویها و
انحرافات باز دارد. و آن این که: به این حقیقت توجه داشته باشیم که هر گامی بر میداریم و هر سخنی که میگوییم و هر
اندیشهاي که در سر میپرورانیم، و به هر سو نگاه میکنیم، و در هر حالی هستیم، نه تنها ذات پاك خدا بلکه فرشتگان او نیز مراقب
ما هستند و با تمام توجه ما را مینگرند.
پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله هر زمان این ص: » : بیجهت نیست که امام صادق علیه السّلام میفرماید
301
.« آیه را تلاوت میکرد شدیدا گریه مینمود
جایی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با آن همه اخلاص و بندگی و آن همه خدمت به خلق و عبادت خالق از کار خود در برابر علم
خدا ترسان باشد، حال ما و دیگران معلوم است.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 62 .... ص : 301
(آیه 62 )- آرامش روح در سایه ایمان! چون در آیات گذشته قسمتهایی از حالات مشرکان و افراد بیایمان مطرح شده بود. از این
آگاه باشید که » : به بعد شرح حال مؤمنان مخلص و مجاهد و پرهیزکار که درست در نقطه مقابل هستند بیان گردیده، آیه میگوید
أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ). ) « اولیاي خدا نه ترسی بر آنان است و نه غمی دارند
منظور غمهاي مادي و ترسهاي دنیوي است، و گر نه دوستان خدا وجودشان از خوف او مالامال است، ترس از عدم انجام وظایف و
مسؤولیتها، و اندوه بر آنچه از موفقیتها از آنان فوت شده، که این ترس و اندوه جنبه معنوي دارد و مایه تکامل وجود انسان و ترقی
اوست به عکس ترس و اندوههاي مادي که مایه انحطاط و تنزّل است.
اولیاء خدا کسانی هستند، که میان آنان و خدا حائل و فاصلهاي نیست، حجابها از قلبشان کنار رفته، و در پرتو نور معرفت و ایمان و
عمل پاك، خدا را با چشم دل چنان میبینند که هیچ گونه شک و تردیدي به دلهایشان راه نمییابد، و به خاطر همین آشنایی با
خدا ماسواي خدا در نظرشان کوچک و کم ارزش و ناپایدار و بیمقدار است.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 63 .... ص : 301
آنها کسانی هستند که ایمان آوردهاند و بطور مداوم تقوا و پرهیزکاري » : را معرفی کرده، میگوید « اولیاء خدا » (آیه 63 )- این آیه
الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ). ) « را پیشه خود ساختهاند
سورة یونس( 10 ):آیۀ 64 .... ص : 301
براي آنان در » : (آیه 64 )- در این آیه روي مسأله عدم وجود ترس و غم و وحشت در اولیاي حق با این عبارت تأکید میکند که
هُمُ الْبُشْري فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ) «َ زندگی دنیا و در آخرت بشارت است
. ص: 302
صفحه 264 از 529
و خداوند به این وعده خود نسبت به « سخنان پروردگار و وعدههاي الهی تغییر و تبدیل ندارد » : باز براي تأکید اضافه میکند
دوستانش وفا میکند تَبْدِیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ)
براي هر کس که نصیبش شودلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ) « و این پیروزي و سعادت بزرگی است ».
سورة یونس( 10 ):آیۀ 65 .... ص : 302
(آیه 65 )- و در این آیه روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله که سر سلسله اولیاء و دوستان خداست کرده و به صورت
وَ لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ). ) « سخنان ناموزون مخالفان و مشرکان غافل و بیخبر تو را غمگین نکند » : دلداري و تسلی خاطر به او میگوید
و در برابر اراده حق از دشمنان کاري ساخته نیست (إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً). « چرا که تمام عزت و قدرت از آن خداست »
هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ). ) « زیرا او شنوا و داناست » او از تمام نقشههاي آنها باخبر است
سورة یونس( 10 ):آیۀ 66 .... ص : 302
(آیه 66 )- قسمتی از آیات عظمت خداوند: این آیه بار دیگر به مسأله توحید و شرك که یکی از مهمترین مباحث اسلام و مباحث
این سوره است بازگشته، مشرکان را به محاکمه میکشد و ناتوانی آنها را به ثبوت میرساند.
أَلا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی ) « آگاه باشید تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند از آن خدا میباشند » : نخست میگوید
الْأَرْضِ).
جایی که اشخاص ملک او باشند، اشیایی که در این جهان میباشند به طریق اولی از آن او هستند، بنابراین او مالک تمام عالم
هستی است.
و هیچ سند و شاهدي بر گفتار « و آنها که غیر خدا را همتاي او میخوانند از دلیل و منطقی پیروي نمیکنند » : سپس اضافه میکند
خود ندارند (وَ ما یَتَّبِعُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَکاءَ).
إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ). ) « آنها تنها از پندار (ها و گمانهاي) بیاساس پیروي میکنند »
بلکه آنها فقط با مقیاس حدس و تخمین سخن میگویند، و دروغ ص: 303 »
وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ). ) !« میگویند
اصولا راستی و صدق براساس قطع و یقین استوار است و دروغ براساس تخمینها و پندارها و شایعهها!
سورة یونس( 10 ):آیۀ 67 .... ص : 303
(آیه 67 )- سپس براي تکمیل این بحث و نشان دادن راه خداشناسی، و دوري از شرك و بت پرستی، به گوشهاي از مواهب الهی
او کسی است که شب را براي شما مایه آرامش قرار داد و » : است اشاره کرده، میگوید « اللّه » که نشانه عظمت و قدرت و حکمت
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً). ) « روز را روشنی بخش
در این نظام حساب شده آیات و نشانههایی (از توانایی آفریدگار است، اما) براي آنها که گوش شنوا دارند و حقایق را » ! آري
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ). آنها که میشنوند و درك میکنند، و آنها که پس از درك حقیقت، آن را به کار ) « میشنوند
میبندند.
صفحه 265 از 529
سورة یونس( 10 ):آیۀ 68 .... ص : 303
(آیه 68 )- این آیه نیز همچنان بحث با مشرکان را ادامه داده یکی از دروغها و تهمتهاي آنها را نسبت به ساحت مقدس خداوند
قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً). ) !« آنها گفتند: خداوند براي خود فرزندي اختیار کرده است » : بازگو میکند، نخست میگوید
که آنها را دختران « فرشتگان » سپس بت پرستان عصر جاهلی در مورد « مسیح » این سخن را در درجه اول مسیحیان در مورد حضرت
میگفتند. « عزیر » خدا میپنداشتند، و یهود در مورد
سُبْحانَهُ ) « خداوند از هر عیب و نقص منزه است، و از همه چیز بینیاز است » : قرآن از دو راه به آنها پاسخ میگوید نخست این که
هُوَ الْغَنِیُّ).
اشاره به این که نیاز به فرزند یا به خاطر احتیاج جسمانی به نیرو، و کمک اوست، و یا به خاطر نیاز روحی و عاطفی، از آنجا که
خداوند از هر عیب و نقصی و از هر کمبود و ضعفی منزه است و ذات پاکش یک پارچه غنا و بینیازي است ممکن نیست براي
خود فرزندي انتخاب کند. ص: 304
لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ). ) « او مالک همه موجوداتی است که در آسمانها و زمین است »
دومین پاسخی را که قرآن به آنها میگوید این است که: هر کس ادّعایی دارد باید دلیل بر مدّعاي خود اقامه کند آیا شما بر این
إِنْ عِنْدَکُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا). ) « هیچ دلیلی نزد شما براي این مدّعا وجود ندارد » سخن دلیلی دارید؟ نه
أَ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ). ) « آیا به خدا نسبتی میدهید که (حد اقل) از آن آگاهی ندارید » با این حال
سورة یونس( 10 ):آیۀ 69 .... ص : 304
به آنها » : (آیه 69 )- در این آیه سر انجام شوم افترا و تهمت بر خدا را بازگو میکند روي سخن را متوجه پیامبرش کرده و میگوید
قُلْ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ ) « بگو: کسانی که بر خدا افترا میبندند و دروغ میگویند هرگز روي رستگاري را نخواهند دید
الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 70 .... ص : 304
این تنها یک متاع زود گذر این » (آیه 70 )- فرضا که آنها بتوانند با دروغها و افتراهاي خود چند صباحی به مال و منال دنیا برسند
مَتاعٌ فِی الدُّنْیا ثُمَّ إِلَیْنا ) « جهان است، سپس بازگشتشان به سوي ماست و ما عذاب شدید را در مقابل کفرشان به آنها میچشانیم
مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِیقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدِیدَ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 71 .... ص : 304
(آیه 71 )- گوشهاي از مبارزات نوح: در این آیه خداوند به پیامبرش دستور میدهد گفتاري را که با مشرکان داشت با شرح تاریخ
عبرت انگیز پیشینیان تکمیل کند.
سرگذشت نوح را بر آنها تلاوت کن، هنگامی که به قومش گفت: اي قوم من! » : را عنوان کرده، میگوید « نوح » نخست سرگذشت
هر کار از دستتان ساخته است انجام « اگر توقفم در میان شما و یادآوري کردن آیات الهی برایتان سخت و غیر قابل تحمل است
دهید و کوتاهی نکنید (وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامِی وَ تَذْکِیرِي بِآیاتِ اللَّهِ).
صفحه 266 از 529
، و به همین دلیل از غیر او نمیترسم و نمیهراسم! (فَعَلَی اللَّهِ تَوَکَّلْتُ). برگزیده تفسیر نمونه، ج 2 « چرا که من بر خدا تکیه کردهام »
ص: 305
تا در تصمیم گیري به « اکنون که چنین است فکر خود را جمع کنید و از بتهاي خود نیز دعوت به عمل آورید » : سپس تأکید میکند
شما کمک کنند (فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ).
بلکه با نهایت روشنی تصمیم خود را در ،« آن چنان که هیچ چیز بر شما مکتوم نماند و غم و اندوهی از این نظر بر خاطر شما نباشد »
باره من بگیرید (ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّۀً).
ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ). ) « برخیزید، و به زندگی من پایان دهید، و لحظهاي مرا مهلت ندهید » سپس میگوید: اگر میتوانید
این یک درس است براي همه رهبران اسلامی که در برابر انبوه دشمنان هرگز نهراسند، بلکه با اتکاء و توکل بر پروردگار با
قاطعیت هر چه بیشتر آنها را به میدان فرا خوانند، و قدرتشان را تحقیر کنند که این عامل مهمی براي تقویت روحی پیروان و
شکست روحیه دشمنان خواهد بود.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 72 .... ص : 305
اگر شما از دعوت من سرپیچی » : (آیه 72 )- در این آیه بیان دیگري از نوح براي اثبات حقانیت خویش نقل شده، آنجا که میگوید
فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ). ) « کنید (من زیانی نمیبرم چرا که) من از شما اجر و پاداشی نخواستم
إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَی اللَّهِ). ) « چرا که اجر و پاداش من تنها بر خداست »
وَ أُمِرْتُ ) « و من مأمورم که از مسلمین (تسلیم شدگان در برابر فرمان خدا) باشم » براي او کار میکنم و تنها از او پاداش میخواهم
أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 73 .... ص : 305
آنها نوح را تکذیب کردند » : (آیه 73 )- در این آیه سر انجام کار دشمنان نوح و صدق پیشگوئیش را به این صورت بیان میکند
فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ). ) « ولی ما، او و تمام کسانی را که با او در کشتی بودند نجات دادیم
وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ). ) « آنها را جانشین قوم ستمگر ساختیم » : نه فقط آنها را نجات دادیم بلکه
وَ أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا). ص: 306 ) « و کسانی را که آیات ما را انکار کرده بودند غرق نمودیم »
اکنون بنگر عاقبت آن گروهی که انذار شدند (ولی » و در پایان روي سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کرده، میگوید
فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الْمُنْذَرِینَ). ) « تهدیدهاي الهی را به چیزي نگرفتند) به کجا کشید
سورة یونس( 10 ):آیۀ 74 .... ص : 306
(آیه 74 )- رسولان بعد از نوح: پس از پایان بحث اجمالی پیرامون سرگذشت نوح، اشاره به پیامبران دیگري که بعد از نوح و قبل از
موسی (مانند ابراهیم و هود و صالح و لوط و یوسف) براي هدایت مردم آمدند کرده، میگوید:
ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلًا إِلی قَوْمِهِمْ). ) « سپس بعد از نوح رسولانی به سوي قوم و جمعیتشان فرستادیم »
و مانند نوح با سلاح منطق و اعجاز و برنامههاي سازنده مجهز بودند « آنها با دلائل روشن و آشکار به سوي قومشان آمدند »
(فَجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ).
صفحه 267 از 529
ولی آنها که (راه عناد و لجاج را میپوییدند و) در گذشته به تکذیب پیامبران پیشین برخاسته بودند (این پیامبران را نیز تکذیب »
فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ). ) « کردند و به آنها) ایمان نیاوردند
آري! این چنین بر دلهاي متجاوزان مهر » این به خاطر آن بود که بر اثر عصیان و گناه و دشمنی با حق پرده بر دلهاي آنها افتاده بود
کَذلِکَ نَطْبَعُ عَلی قُلُوبِ الْمُعْتَدِینَ). ) « میزنیم
سورة یونس( 10 ):آیۀ 75 .... ص : 306
(آیه 75 )- بخشی از مبارزات موسی و هارون: از اینجا به بحث پیرامون موسی و هارون و مبارزات پیگیرشان با فرعون و فرعونیان
میپردازد.
ثُمَّ بَعَثْنا ) « سپس بعد از رسولان پیشین، موسی و هارون را به سوي فرعون و ملأ او همراه با آیات و معجزات فرستادیم » : آیه میگوید
مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسی وَ هارُونَ إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ بِآیاتِنا).
تکبر » اما فرعون و فرعونیان از پذیرش دعوت موسی و هارون سر باز زدند، و از این که در برابر حق سر تسلیم فرود آوردند
فَاسْتَکْبَرُوا). ) « ورزیدند
آنها گروهی » : آنها به خاطر کبر و خود برتربینی و نداشتن روح تواضع، واقعیتهاي روشن را در دعوت موسی نادیده گرفتند چرا که
ص: 307 « مجرم بودند
(وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 76 .... ص : 307
(آیه 76 )- در اینجا سخن از مبارزات چند مرحلهاي فرعونیان با موسی و برادرش هارون است.
هنگامی که حق از نزد ما به سوي آنها آمد (با این که آن را از چهرهاش شناختند) گفتند: این سحر آشکاري » : قرآن میگوید
فَلَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنا قالُوا إِنَّ هذا لَسِحْرٌ مُبِینٌ). ) !« است
سورة یونس( 10 ):آیۀ 77 .... ص : 307
ع) در مقام دفاع از خویش برآمد، با بیان دو دلیل پردهها را کنار زده و دروغ و تهمت آنها را آشکار ) « موسی » (آیه 77 )- اما
قالَ مُوسی أَ تَقُولُونَ ) ؟« موسی گفت: آیا در باره حق، هنگامی که به سوي شما آمد چنین میگویید؟ آیا این سحر است » ساخت
لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَکُمْ أَ سِحْرٌ هذا).
وَ لا یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ). ) « در حالی که ساحران هرگز رستگار (و پیروز) نمیشوند »
سورة یونس( 10 ):آیۀ 78 .... ص : 307
گفتند: آیا تو میخواهی ما را از راه و رسم پدران » (آیه 78 )- سپس سیل تهمت خود را به سوي موسی ادامه دادند، و صریحا به او
؟« و نیاکانمان منصرف سازي
(قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا).
و عظمت خیالی و افسانهاي آنها را پیش کشیدند تا افکار عامه را نسبت به موسی و هارون بدبین کنند « سنتهاي نیاکان » در واقع بت
صفحه 268 از 529
که آنها میخواهند با مقدسات جامعه و کشور شما بازي کنند.
سپس ادامه دادند دعوت شما به دین و آیین خدا دروغی بیش نیست، اینها همه دام است، و نقشههاي خائنانه براي این که در این
وَ تَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیاءُ فِی الْأَرْضِ). ) « و ریاست در روي زمین از آن شما دو تن باشد » سرزمین حکومت کنید
در حقیقت آنها چون خودشان هر تلاش و کوششی براي حکومت ظالمانه بر مردم بود، دیگران را نیز چنین میپنداشتند و تلاشهاي
مصلحان و پیامبران را هم، این گونه تفسیر میکردند. ص: 308
زیرا دست شما را خواندهایم و از نقشههاي تخریبیتان آگاهیم (وَ ما نَحْنُ لَکُما « ما به شما دو نفر هرگز ایمان نمیآوریم » اما بدانید
بِمُؤْمِنِینَ).
و این نخستین مرحله مبارزه آنها با موسی بود.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 79 .... ص : 308
(آیه 79 )- مرحله دوم مبارزه موسی: هنگامی که فرعون قسمتی از معجزات موسی مانند ید بیضاء و حمله مار عظیم را ملاحظه کرد
و دید ادعاي موسی بدون دلیل نیست و این دلیل کم و بیش در جمع اطرافیان او و یا دیگران اثر خواهد گذاشت، به فکر پاسخ
تا به وسیله آنها زحمت ،« فرعون صدا زد: تمام ساحران آگاه و دانشمند را نزد من آورید » : گویی عملی افتاد، چنانکه قرآن میگوید
موسی را از خود دفع کنم (وَ قالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِی بِکُلِّ ساحِرٍ عَلِیمٍ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 80 .... ص : 308
هنگامی که ساحران (در روزي که براي این مبارزه تاریخی تعیین شده بود و دعوت عمومی نیز از مردم به عمل » (آیه 80 )- سپس
فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالَ لَهُمْ ) « آمده بود) گرد آمدند، موسی رو به آنها کرد و گفت: نخست شما آنچه میتوانید بیفکنید، بیفکنید
مُوسی أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 81 .... ص : 308
و هنگامی که وسائلی را که با خود آورده بودند به وسط میدان افکندند، » (آیه 81 )- آنها آنچه را در توان داشتند بسیج کردند
فَلَمَّا أَلْقَوْا قالَ مُوسی ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ ) « موسی گفت: آنچه شما آوردید سحر است که خداوند به زودي آن را ابطال میکند
سَیُبْطِلُهُ).
شما افرادي فاسد و مفسدید چرا که در خدمت یک دستگاه جبار و ظالم و طاغی هستید و علم و دانش خود را براي تقویت پایههاي
« خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمیکند » این حکومت خودکامه، فروختهاید، و این خود بهترین دلیل بر مفسد بودن شماست، و
(إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 82 .... ص : 308
خداوند وعده » (آیه 82 )- و در این آیه میفرماید: موسی به آنها گفت در این درگیري و مبارزه مطمئنا پیروزي با ماست، چرا که
داده است که حق را آشکار سازد (و به وسیله منطق کوبنده و معجزات قاهره پیامبرانش، مفسدان و باطل گرایان را رسوا کند) هر
چند مجرمان (همچون فرعون و ملأش) کراهت ص: 309
صفحه 269 از 529
چند مجرمان (همچون فرعون و ملأش) کراهت ص: 309
وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ). ) « داشته باشند
سورة یونس( 10 ):آیۀ 83 .... ص : 309
(آیه 83 )- سومین مرحله مبارزه موسی با طاغوت مصر: در آغاز وضع نخستین گروه ایمان آورندگان به موسی را بیان میکند و
فَما آمَنَ لِمُوسی إِلَّا ذُرِّیَّۀٌ مِنْ ) « بعد از این (ماجرا) هیچ گروهی به موسی ایمان نیاوردند مگر گروهی از فرزندان قوم او » : میگوید
قَوْمِهِ).
بیشتر از جوانان و نوجوانان تشکیل میشدند، تحت فشار شدیدي از « ذُرِّیَّۀٌ » این گروه کوچک و اندك که به مقتضاي ظاهر کلمه
از این بیم داشتند که دستگاه فرعونی (با فشارهاي شدیدي که روي مؤمنان وارد » ناحیه فرعون و اطرافیانش قرار داشتند، و هر زمان
عَلی خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ یَفْتِنَهُمْ). ) « میکرد) آنان را وادار به ترك آیین و مذهب موسی کند
وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ). ) « فرعون مردي بود که در آن سرزمین برتري جویی داشت » چرا که
و هیچ حد و مرزي را به رسمیت نمیشناخت (وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ). « و اسرافکار و تجاوزکار بود »
سورة یونس( 10 ):آیۀ 84 .... ص : 309
اي قوم من! اگر شما به خدا ایمان » : (آیه 84 )- به هر حال موسی براي آرامش فکر و روح آنها با لحنی محبتآمیز به آنان گفت
و از امواج و طوفان بلا نهراسید، چرا که « آوردهاید، و در گفتار خود و ایمان و اسلام خود صادقید، باید بر او توکل و تکیه کنید
ایمان از توکل جدا نیست (وَ قالَ مُوسی یا قَوْمِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمِینَ).
واگذاري کار به دیگري و انتخاب او به وکالت است. « توکل » حقیقت
مفهوم توکل این نیست که انسان دست از تلاش و کوشش بردارد. بلکه مفهوم آن این است که هرگاه نهایت تلاش و کوشش خود
را به کار زد و نتوانست مشکل را حل کند، وحشتی به خود راه ندهد، و با اتکاء به لطف پروردگار و استمداد از ذات پاك و
قدرت بیپایان او، ایستادگی به خرج دهد، و به جهاد پیگیر خود همچنان ادامه دهد.
ص: 310
سورة یونس( 10 ):آیۀ 85 .... ص : 310
فَقالُوا عَلَی اللَّهِ ) « و گفتند: ما تنها بر خدا توکل داریم » ، (آیه 85 )- این مؤمنان راستین دعوت موسی را به توکل اجابت کردند
تَوَکَّلْنا).
سپس از ساحت مقدس خدا تقاضا کردند که از شرّ دشمنان و وسوسهها و فشارهاي آنان در امان باشند، و عرضه داشتند:
رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَۀً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ). ) « پروردگارا ما را وسیله فتنه و تحت تأثیر و نفوذ ظالمان و ستمگران قرار مده »
سورة یونس( 10 ):آیۀ 86 .... ص : 310
وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْکافِرِینَ). ) « پروردگارا! ما را به رحمت خود از قوم بیایمان رهایی بخش » -( (آیه 86
سورة یونس( 10 ):آیۀ 87 .... ص : 310
صفحه 270 از 529
(آیه 87 )- مرحله چهارم، دوران سازندگی براي انقلاب: در اینجا مرحله دیگري از قیام و انقلاب موسی و هارون و بنی اسرائیل بر
ضد فراعنه تشریح شده است.
ما به موسی و برادرش وحی فرستادیم که براي قوم خود خانههایی در سرزمین مصر انتخاب » : نخست این که خداوند میفرماید
وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی وَ أَخِیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً). ) « کنید
وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَۀً). ) « این خانهها را نزدیک به یکدیگر و مقابل هم بسازید » و مخصوصا
وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ). و از این طریق روان خود را پاك و قوي ) « و نماز را بر پا دارید » سپس به خودسازي معنوي و روحانی بپردازید
نمایید.
بشارت به « به مؤمنان بشارت بده » و براي این که آثار ترس و وحشت از دل آنها بیرون رود، و قدرت روحی و انقلابی را بازیابند
پیروزي و لطف و رحمت خدا (وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 88 .... ص : 310
موسی گفت: پروردگارا! تو فرعون و » : (آیه 88 )- سپس به یکی از علل طغیان فرعون و فرعونیان اشاره کرده، چنین میگوید
وَ قالَ مُوسی رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَۀً وَ أَمْوالًا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا). ) « اطرافیانش را زینت و اموال در زندگی دنیا بخشیدهاي
ص: 311
« پروردگارا! سر انجام این ثروت و تجملات و عاقبت کارشان این شده که آنها بندگانت را از راه تو منحرف و گمراه میسازند »
(رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ).
تا نتوانند از آن بهره گیرند « پروردگارا! اموال آنها را محو و بیاثر ساز » : سپس موسی (ع) از پیشگاه خدا تقاضا میکند و میگوید
(رَبَّنَا اطْمِسْ عَلی أَمْوالِهِمْ).
وَ اشْدُدْ عَلی قُلُوبِهِمْ). ) « علاوه بر این، قدرت تفکر و اندیشه را نیز از آنان بگیر » ! بعد اضافه کرد: پروردگارا
چه این که با از دست دادن این دو سرمایه، آماده زوال و نیستی خواهند شد و راه ما به سوي انقلاب و وارد کردن ضربه نهایی بر
آنان باز میگردد.
خداوندا! اگر من از تو در باره فرعونیان چنین میخواهم نه به خاطر روح انتقامجویی و کینه توزي است، بلکه به خاطر این است که
فَلا یُؤْمِنُوا حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ). ) « و تا عذاب الیم تو فرا نرسد ایمان نمیآورند » آنها دیگر هیچ گونه آمادگی براي ایمان ندارند
سورة یونس( 10 ):آیۀ 89 .... ص : 311
فرمود: (اکنون که شما آماده تربیت و سازندگی جمعیت بنی اسرائیل شدهاید) دعاي شما » (آیه 89 )- خداوند به موسی و برادرش
قالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُما). ) « (نسبت به دشمنانتان) اجابت شد
و از انبوه مشکلات نهراسید و در کار خود قاطع باشید (فَاسْتَقِیما). « استقامت به خرج دهید » پس محکم در راه خود بایستید و
بلکه کاملا « و از راه و رسم کسانی که نمیدانند، تبعیّت نکنید » و هرگز در برابر پیشنهادهاي افراد نادان و بیخبر تسلیم نشوید
آگاهانه برنامههاي انقلابی خود را ادامه دهید (وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 90 .... ص : 311
صفحه 271 از 529
(آیه 90 )- آخرین فصل مبارزه با ستمگران: در اینجا آخرین مرحله مبارزه بنی اسرائیل با فرعونیان و سرنوشت آنها، در عباراتی
کوتاه اما دقیق و روشن، ترسیم شده است.
ما بنی اسرائیل را (به هنگام مقابله با فرعونیان در حالی که تحت فشار و تعقیب آنها قرار گرفته بودند) از دریا » : نخست میگوید
(شط عظیم نیل که به خاطر ص: 312
وَ جاوَزْنا بِبَنِی إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ). ) « عظمتش کلمه بحر بر آن اطلاق شده) عبور دادیم
اما به زودي همگی در میان « فرعون و لشکرش براي کوبیدن بنی اسرائیل و ظلم و ستم و تجاوز بر آنان به تعقیب آنها پرداختند »
طوفان امواج نیل غرق شدند (فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْیاً وَ عَدْواً).
تا این که غرقاب دامن فرعون را فرو گرفت و او همچون پر کاهی بر روي امواج عظیم نیل میغلتید، در این » این جریان ادامه یافت
هنگام پردههاي غرور و بیخبري از مقابل چشمان او کنار رفت، و نور توحید فطري درخشیدن گرفت) فریاد زد: من ایمان آوردم
حَتَّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي ) « که معبودي جز آن کس که بنی اسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد
آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ).
وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ). ) « در برابر چنین پروردگار توانایی تسلیمم » نه تنها با قلب خود ایمان آوردم بلکه عملا هم
در واقع هنگامی که پیشگوییهاي موسی یکی پس از دیگري به وقوع پیوست و فرعون بیش از پیش از صدق گفتار این پیامبر
« خداي بنی اسرائیل » بزرگ آگاه شد، و قدرت نمایی او را مشاهده کرد، ناچار اظهار ایمان نمود، به امید این که همان گونه که
آنها را از این امواج کوه پیکر رهایی بخشید، او را نیز رهایی بخشد.
ولی بدیهی است چنین ایمانی که به هنگام نزول بلا و گرفتار شدن در چنگال مرگ اظهار میشود، در واقع یک نوع ایمان
اضطراري است، که هر جانی و مجرم و گنهکاري از آن دم میزند، بیآنکه ارزشی داشته باشد.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 91 .... ص : 312
اکنون ایمان میآوري در حالی که قبل از این طغیان و گردنکشی » : (آیه 91 )- به همین جهت خداوند او را مخاطب ساخت و فرمود
آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ). ) « و عصیان نمودي، و در صف مفسدان فی الارض و تبهکاران قرار داشتی
سورة یونس( 10 ):آیۀ 92 .... ص : 312
براي زمامداران مستکبر و براي همه « (آیه 92 )- ولی، امروز بدن تو را از امواج رهایی میبخشیم تا درس عبرتی براي آیندگان باشی
ظالمان و مفسدان، و نیز ص: 313
براي گروههاي مستضعف (فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَۀً).
و در پایان آیه میفرماید: اما با این همه آیات و نشانههاي قدرت خدا و با این همه درسهاي عبرت که تاریخ بشر را پر کرده است،
وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیاتِنا لَغافِلُونَ). ) « بسیاري از مردم از آیات و نشانههاي ما غافلند »
سورة یونس( 10 ):آیۀ 93 .... ص : 313
(آیه 93 )- و در این آیه، پیروزي نهایی بنی اسرائیل و بازگشت به سرزمینهاي مقدسه را پس از رهایی از چنگال فرعونیان چنین بیان
میکند:
صفحه 272 از 529
وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِی إِسْرائِیلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ). ) « ما بنی اسرائیل را در مکان صدق و راستی منزل دادیم »
منزلگاه راستین) میتواند اشاره به سرزمین مصر و یا اراضی شام و فلسطین باشد. ) « مُبَوَّأَ صِدْقٍ » تعبیر به
وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ). ) « ما آنها را از روزیهاي پاکیزه، بهرهمند ساختیم » : سپس قرآن اضافه میکند
و اختلاف نکردند، مگر بعد از آن که علم و آگاهی به » اما آنها قدر این نعمت را ندانستند و به اختلاف و نزاع با یکدیگر برخاستند
فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّی جاءَهُمُ الْعِلْمُ). ) « سراغشان آمد
و اگر امروز مجازات اختلاف را « پروردگار تو سر انجام در روز قیامت در میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوري میکند » ولی
نچشند، فردا خواهند چشید! (إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَۀِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 94 .... ص : 313
(آیه 94 )- تردید به خود راه مده! چون در آیات گذشته قسمتهایی از سرگذشتهاي انبیاء و اقوام پیشین ذکر شده بود، و ممکن بود
بعضی از مشرکان و منکران دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در صحت آن تردید کنند، قرآن از آنها میخواهد که براي فهم
صدق این گفتهها به اهل کتاب مراجعه کنند، و چگونگی را از آنها بخواهند، چرا که در کتب آنها بسیاري از این مسائل آمده
است.
اگر از آنچه بر تو نازل کردیم در شک » : ولی به جاي این که روي سخن را به مخالفان کند، پیامبر را مخاطب ساخته چنین میگوید
و تردید هستی از کسانی که ص: 314
فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ). تا از این ) « کتب آسمانی را قبل از تو میخوانند بپرس
لَقَدْ جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ). ) « آنچه بر تو نازل شده حق است و از طرف پروردگار » طریق ثابت شود که
فَلا تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِینَ). ) « بنابراین هیچ گونه شک و تردید هرگز به خود راه مده »
سورة یونس( 10 ):آیۀ 95 .... ص : 314
در صف کسانی که » (آیه 95 )- در این آیه اضافه میکند: اکنون که آیات پروردگار و حقانیت این دعوت بر تو آشکار شده است
وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ فَتَکُونَ مِنَ الْخاسِرِینَ). ) « آیات الهی را تکذیب کردهاند مباش که از زیانکاران خواهی شد
در واقع، در آیه قبل میگوید اگر تردید داري، از آنها که آگاهی دارند بپرس، و در این آیه میگوید اکنون که عوامل تردید
برطرف شد باید در برابر این آیات تسلیم باشی، و گر نه مخالفت با حق، نتیجهاي جز خسران و زیان در بر نخواهد داشت.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 96 .... ص : 314
(آیه 96 )- سپس به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله اعلام میکند که در میان مخالفان تو گروهی متعصب و لجوج هستند که انتظار ایمان
آنها بیهوده است، آنها از نظر فکري چنان مسخ شدهاند، و آنقدر در راه باطل گام برداشتهاند که وجدان بیدار انسانی را بکلی از
کسانی که فرمان » : دست داده و به موجودي نفوذناپذیر تبدیل شدهاند، منتها قرآن این موضوع را با این تعبیر بیان میکند
إِنَّ الَّذِینَ حَقَّتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَتُ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ). ) « پروردگارت بر آنها ثابت و مسجل شده، ایمان نخواهند آورد
سورة یونس( 10 ):آیۀ 97 .... ص : 314
صفحه 273 از 529
و حتی اگر تمام آیات و نشانههاي پروردگار به سراغ آنها بیاید (ایمان نخواهند آورد) تا زمانی که عذاب الیم الهی را با » -( (آیه 97
که آن زمان ایمان برایشان اثري ندارد (وَ لَوْ جاءَتْهُمْ کُلُّ آیَۀٍ حَتَّی یَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِیمَ). « چشم خود ببینند
سورة یونس( 10 ):آیۀ 98 .... ص : 314
(آیه 98 )- تنها یک گروه به موقع ایمان آوردند! در آیات گذشته در باره فرعون و فرعونیان خصوصا و دیگر اقوام پیشین عموما
این نکته ذکر شده بود که آنها از ایمان به خدا در حال اختیار و سلامت سر باز زدند، ولی به هنگام قرار گرفتن برگزیده تفسیر
نمونه، ج 2، ص: 315
در آستانه مرگ و کیفر الهی، اظهار ایمان کردند، که براي آنها سودمند نیفتاد.
چرا اقوام گذشته به موقع ایمان نیاوردند تا ایمانشان » : در این آیه این مسأله را به عنوان یک قانون کلی بیان میدارد و میگوید
فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَۀٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِیمانُها). ) « سودمند باشد
مگر قوم یونس که چون ایمان آوردند، مجازات رسوا کننده را در زندگی این دنیا » : سپس قوم یونس (ع) را استثنا کرده، میگوید
و آنها را تا وقت معلومی (تا پایان » .( إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَ فْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ) « از آنها برطرف ساختیم
وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی حِینٍ). ) « عمرشان) بهرهمند کردیم
در عراق) زندگی میکردند ) « نینوا » ماجراي ایمان آوردن قوم یونس: هنگامی که یونس از ایمان آوردن قوم خود که در سرزمین
مأیوس شد، به پیشنهاد عابدي که در میان آنها میزیست نفرین کرد در حالی که عالم دانشمندي نیز در میان آن گروه بود که به
یونس پیشنهاد میکرد باز هم در باره آنان دعا کند و باز هم به ارشاد بیشتر بپردازد و مأیوس نگردد.
ولی یونس پس از این ماجرا از میان قوم خود بیرون رفت، آنها موقع را غنیمت شمرده و به رهبري عالم از شهر بیرون ریختند، در
حالی که دست به دعا و تضرّع برداشته و اظهار ایمان و توبه کردند.
این توبه و ایمان و بازگشت به سوي پروردگار که به موقع انجام یافته بود و با آگاهی و اخلاص توأم بود کار خود را کرد،
نشانههاي عذاب برطرف شد و آرامش به سوي آنها بازگشت، و هنگامی که یونس پس از ماجراي طولانیش به میان قوم خود
بازگشت، او را از جان و دل پذیرا گشتند.
داستان فوق نشان میدهد که نقش یک رهبر آگاه و دلسوز در میان یک قوم و ملت، تا چه اندازه مؤثر و حیاتبخش است، در
صورتی که عابدي که آگاهی کافی ندارد بیشتر روي خشنونت تکیه میکند، و منطق اسلام در مقایسه میان عبادت ناآگاهانه، و
علم توأم با احساس مسؤولیت نیز از این روایت مفهوم میشود.
ص: 316
سورة یونس( 10 ):آیۀ 99 .... ص : 316
(آیه 99 )- ایمان اجباري بیهوده است! در آیات گذشته خواندیم که ایمان اضطراري به هیچ دردي نمیخورد، به همین جهت در
اگر (ایمان اضطراري و اجباري به درد میخورد) و پروردگار تو اراده میکرد همه مردم روي زمین ایمان » : این آیه میگوید
وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً). ) « میآوردند
بنابراین از عدم ایمان گروهی از آنان دلگیر و ناراحت مباش، این لازمه اصل آزادي اراده و اختیار است که گروهی مؤمن و
أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا ) « با این حال آیا تو میخواهی مردم را اکراه کنی که ایمان بیاورند » ، گروهی بیایمان خواهند بود
صفحه 274 از 529
مُؤْمِنِینَ).
این آیه بار دیگر تهمت ناروایی را که دشمنان اسلام کرارا گفته و میگویند با صراحت نفی میکند، آنجا که میگویند: اسلام
آیین شمشیر است و از طریق زور و اجبار بر مردم جهان تحمیل شده است.
اصولا دین و ایمان چیزي است که از درون جان بر میخیزد، نه از برون و به وسیله شمشیر، و مخصوصا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
را از اکراه و اجبار کردن مردم براي اسلام برحذر میدارد.
سورة یونس( 10 ):آیۀ 100 .... ص : 316
هیچ کس نمیتواند » (آیه 100 )- در عین حال در این آیه این حقیقت را یادآور میشود: درست است که انسانها مختار و آزادند اما
و توفیق و یاري و هدایت او (وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ). « ایمان بیاورد، جز به فرمان خدا
خداوند رجس و » و لذا آنها که در مسیر جهل و عدم تعقل گام بگذارند و حاضر به استفاده از سرمایه فکر و خرد خویش نباشند
آن چنان که موفق به ایمان نخواهند شد (وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ). « پلیدي را بر آنها مینهد
سورة یونس( 10 ):آیۀ 101 .... ص : 316
(آیه 101 )- تربیت و اندرز: در آیات گذشته سخن از این بود که ایمان باید جنبه اختیاري داشته باشد نه اضطراري و اجباري، به
به آنها بگو: » : همین مناسبت در این آیه راه تحصیل ایمان اختیاري را نشان میدهد و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میفرماید
که هر گوشهاي از آن دلیلی بر عظمت و قدرت و « درست بنگرید و ببینید در آسمان و زمین چه نظام حیرت انگیز و شگرفی است
علم و حکمت آفریدگار است (قُلِ ص: 317
انْظُرُوا ما ذا فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)
.این جمله به روشنی مسأله جبر و سلب آزادي اراده را نفی میکند و میگوید:
ایمان نتیجه مطالعه جهان آفرینش است یعنی این کار به دست خود شماست.
سپس اضافه میکند ولی با این همه آیات و نشانههاي حق باز جاي تعجب نیست که گروهی ایمان نیاورند، چرا که آیات و نشانهها
اما این آیات و انذارها به حال کسانی که به » و اخطارها و انذارها تنها به درد کسانی میخورد که آمادگی براي پذیرش حق دارند
وَ ما تُغْنِی الْآیاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ). ) !« خاطر لجاجت ایمان نمیآورند مفید نخواهد بود
سورة یونس( 10 ):آیۀ 102 .... ص : 317
آیا (این گروه لجوج و بیایمان) جز این » : (آیه 102 )- سپس در این آیه با لحنی تهدید آمیز اما در لباس سؤال و استفهام میگوید
سرنوشتی « انتظار دارند که سرنوشتی همانند اقوام طغیانگر و گردنکش پیشین که گرفتار مجازات دردناك الهی شدند پیدا کنند
همچون فراعنه و نمرودها و شدّادها و اعوان و انصارشان! (فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ).
اي پیامبر! به آنها بگو: اکنون (که شما در چنین مسیري هستید و حاضر به تجدید » : و در پایان آیه به آنها اخطار میکند و میگوید
قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ). ) « نظر نیستید) شما در انتظار بمانید و من نیز با شما انتظار میکشم
شما در انتظار درهم شکستن دعوت حق، و ما در انتظار سرنوشت شوم و دردناکی براي شما، همچون سرنوشت اقوام مستکبر پیشین!
صفحه 275 از 529
سورة یونس( 10 ):آیۀ 103 .... ص : 317
(آیه 103 )- سپس براي این که چنین توهمی پیش نیاید که خدا به هنگام مجازات تر و خشک را با هم میسوزاند، اضافه میکند:
سپس (هنگام آماده شدن مقدمات مجازات اقوام گذشته) فرستادگان خود و کسانی را که به آنها ایمان میآوردند نجات و رهایی »
ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا). ) « بخشیدیم
و همین گونه، بر ما حق است که مؤمنان » و در پایان میگوید: این اختصاص به اقوام گذشته و رسولان و مؤمنان پیشین نداشته است
کَذلِکَ حَ  قا عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ). ) « به تو را نیز رهایی بخشیم
ص: 318
سورة یونس( 10 ):آیۀ 104 .... ص : 318
(آیه 104 )- قاطعیت در برابر مشرکان! این آیه و چند آیه بعد که همگی در رابطه با مسأله توحید و مبارزه با شرك و دعوت به
سوي حق سخن میگوید، آخرین آیات این سوره است، و در واقع فهرست یا خلاصهاي است از بحثهاي توحیدي این سوره، و
تأکیدي است بر مبارزه با بت پرستی که در این سوره کرارا بیان شده است.
لحن آیات نشان میدهد که مشرکان گاهی گرفتار این توهم بودند، که ممکن است پیامبر در اعتقاد خود پیرامون بتها نرمش و
انعطافی به خرج دهد، و به نوعی آنها را بپذیرد.
قرآن با قاطعیت هرچه تمامتر به این توهم بیاساس پایان میدهد، و فکر آنها را براي همیشه راحت میکند که هیچ گونه سازش و
نه یک کلمه بیشتر، نه یک کلمه کمتر. « اللّه » معبودي نیست، تنها « اللّه » نرمشی در برابر بت معنی ندارد، و جز
بگو: » نخست به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که تمام مردم را مخاطب ساخته
اي مردم! اگر شما در اعتقاد من شک و تردیدي دارید (آگاه باشید که) من کسانی را که- غیر از خدا- پرستش میکنید، هرگز
قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی فَلا أَعْبُدُ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ). ) « نمیپرستم
ولی خدایی را » : تنها به نفی معبودهاي آنان قناعت نمیکند بلکه براي تأکید بیشتر، تمام پرستش را براي خدا اثبات کرده، میگوید
وَ لکِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي یَتَوَفَّاکُمْ). ) « میپرستم که شما را میمیراند
این فرمانی است که به من داده شده است که از ایمان » و باز براي تأکید افزونتر میگوید: این تنها خواسته من نیست بلکه
وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ). ) « آورندگان (به اللّه) بوده باشم
سورة یونس( 10 ):آیۀ 105 .... ص : 318
(آیه 105 )- پس از آن که اعتقاد خود را در باره نفی شرك و بت پرستی با قاطعیت بیان کرده به بیان دلیل آن میپردازد، دلیلی از
فطرت، و دلیلی از عقل و خرد.
روي خود را به آیین مستقیمی بدار که از ص: 319 » بگو: به من دستور داده شده که
وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً). ) « هر نظر خالص و پاك است
و هرگز و بطور قطع از » : در اینجا نیز تنها به جنبه اثبات قناعت نکرده بلکه براي تأکید، طرف مقابل آن را نفی کرده، میگوید
وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ). ) !« مشرکان نباش
صفحه 276 از 529
سورة یونس( 10 ):آیۀ 106 .... ص : 319
(آیه 106 )- پس از اشاره به بطلان شرك از طریق فطرت، اشاره به یک دلیل روشن عقلی میکند و میگوید دستور داده شده است
غیر از خدا اشیایی را که نه سودي به تو میرساند، نه زیانی، پرستش مکن، چرا که اگر چنین کاري کردي، از ستمگران » که
هم به خویشتن ستم کردهاي و هم به جامعهاي که به آن تعلق داري (وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُکَ وَ لا یَضُ رُّكَ « خواهی بود
فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِینَ).
سورة یونس( 10 ):آیۀ 107 .... ص : 319
و اگر » : (آیه 107 )- در اینجا نیز تنها به جنبه نفی قناعت نمیکند، و علاوه بر جنبه نفی روي جنبه اثبات نیز تکیه کرده، میگوید
« ناراحتی و زیانی خدا به تو رساند (خواه براي مجازات باشد و یا به خاطر آزمایش) هیچ کس جز او نمیتواند آن را برطرف سازد
(وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ).
وَ إِنْ ) « اگر خداوند اراده کند خیر و نیکی به تو برساند، هیچ کس توانایی ندارد که جلو فضل و رحمت او را بگیرد » همچنین
یُرِدْكَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ).
یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ). ) « او هر کس از بندگانش را اراده کند (و شایسته بداند) به نیکی میرساند »
وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ). ) « و اوست غفور رحیم » چرا که آمرزش و رحمتش همگان را در بر میگیرد
سورة یونس( 10 ):آیۀ 108 .... ص : 319
(آیه 108 )- آخرین سخن! این آیه و آیه بعد که یکی اندرزي است به عموم مردم، و دیگري به خصوص پیامبر صلّی اللّه علیه و آله
دستورهایی را که خداوند در سراسر این سوره بیان داشه است، تکمیل میکند، و با آن سوره یونس پایان مییابد.
قُلْ یا أَیُّهَا ) « بگو: اي مردم! از طرف پروردگارتان حق به سوي شما آمده است » : نخست به عنوان یک دستور عمومی میفرماید
النَّاسُ قَدْ جاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ ص: 320
رَبِّکُمْ)
. این تعلیمات، این کتاب آسمانی، این برنامه و این پیامبر همه حق است و نشانههاي حق بودنش آشکار.
هر کس در پرتو این حق هدایت شود، به سود خود هدایت یافته، و هر کس با عدم تسلیم در برابر آن راه » و با توجه به این واقعیت
فَمَنِ اهْتَدي فَإِنَّما یَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها). ) « گمراهی را برگزیند به زیان خود گام برداشته
وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ). ) « و من مأمور و و کیل و نگاهبان شما نیستم »
یعنی نه وظیفه دارم که شما را به پذیرش حق مجبور کنم، چرا که اجبار در پذیرش ایمان معنی ندارد، و نه اگر نپذیرفتید میتوانم
شما را از مجازات الهی حفظ کنم، بلکه وظیفه من دعوت است و تبلیغ، و ارشاد و راهنمایی و رهبري!
سورة یونس( 10 ):آیۀ 109 .... ص : 320
وَ اتَّبِعْ ما ) « تنها از آنچه به تو وحی میشود پیروي کن » (آیه 109 )- سپس وظیفه پیامبر را در دو جمله تعیین میکند، نخست اینکه
یُوحی إِلَیْکَ).
صفحه 277 از 529
مسیر راهت را خدا از طریق وحی تعیین کرده است و کمترین انحراف از آن براي تو مجاز نیست.
دیگر این که در این راه مشکلات طاقت فرسا و ناراحتیهاي فراوان در برابر تو است، باید از انبوه مشکلات ترس و هراسی به خود
وَ اصْبِرْ ) « صبر و استقامت و پایداري پیشه کن، تا خداوند حکم و فرمان خود را (براي پیروزي تو بر دشمنان) صادر کند » ، راه ندهی
حَتَّی یَحْکُمَ اللَّهُ).
فرمانش حق و حکمتش عدالت، و وعدهاش تخلّف ناپذیر (وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ). « چرا که او بهترین حاکمان است »
« پایان سوره یونس »
ص: 321
سوره هود [ 11 ] .... ص : 321
اشاره
نازل شده و 123 آیه است « مکّه » این سوره در
محتواي سوره: .... ص : 321
این سوره چهل و نهمین سورهاي است که بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نازل گردید و نیز در اواخر سالهایی بود که پیامبر صلّی اللّه
و طبعا در یکی از سختترین دورانهاي زندگانی پیامبر « خدیجه » و « ابو طالب » علیه و آله در مکّه به سر میبرد یعنی بعد از مرگ
صلّی اللّه علیه و آله به همین جهت در آغاز این سوره، تعبیراتی که جنبه دلداري و تسلّی نسبت به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و
مؤمنان دارد دیده میشود.
که با وجود نفرات کم بر دشمنان بسیار پیروز شدند تشکیل « نوح » قسمت عمده آیات سوره را سرگذشت پیامبران پیشین مخصوصا
میدهد.
و توجه به « مبارزه با شرك و بت پرستی » و به هر حال آیات این سوره، همانند سایر سورههاي مکّی، اصول معارف اسلام مخصوصا
را تشریح میکند. « صدق دعوت پیامبر » و « معاد و جهان پس از مرگ »
و مبارزات دامنه دارشان بر « موسی » و « لوط » و « ابراهیم » و « صالح » و « هود » در این سوره علاوه بر حالات نوح پیامبر به سرگذشت
ضد شرك و کفر و انحراف و ستمگري اشاره شده.
این سوره مرا پیر کرد ..... ص : 321
- آیات این سوره به روشنی این امر را اثبات میکند که مسلمانان هرگز نباید به خاطر کثرت دشمنان میدان را خالی کنند، بلکه
خویش بیفزایند. ص: 322 « استقامت » باید هر روز بر
به همین دلیل در حدیث معروفی میخوانیم که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود:
این سوره آیات تکان دهندهاي مربوط به قیامت و بازپرسی در آن دادگاه عدل الهی و !« سوره هود مرا پیر کرد » شیّبتنی سورة هود
آیاتی پیرامون مجازات اقوام پیشین و دستوراتی در باره مبارزه با فساد دارد که همگی مسؤولیت آفرین است، و جاي تعجب نیست
که اندیشه در این مسؤولیتها آدمی را پیر میکند.
صفحه 278 از 529
تأثیر معنوي این سوره: .... ص : 322
کسی که این سوره را بخواند، پاداش و » : اما در مورد فضیلت این سوره، در حدیثی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله آمده است
ثوابی به تعداد کسانی که به هود و سایر پیامبران ایمان آوردند و کسانی که آنها را انکار نمودند خواهد داشت، و روز قیامت در
مقام شهدا قرار میگیرد، و حساب آسانی خواهد داشت.
روشن است که تنها تلاوت خشک و خالی این اثر را ندارد بلکه تلاوت این سوره توأم با اندیشه، و سپس عمل است که، انسان را
به مؤمنان پیشین نزدیک، و از منکران پیامبران دور میسازد.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة هود( 11 ):آیۀ 1 .... ص : 322
(آیه 1)- چهار اصل مهم در دعوت انبیاء: این سوره با بیان اهمیت این کتاب بزرگ آسمانی شروع میشود، تا مردم به محتویات
آن بیشتر توجه کنند.
ذکر حروف مقطعه خود دلیلی است بر اهمیت این کتاب بزرگ آسمانی که با تمام اعجاز و عظمتش از حروف مقطعه سادهاي که
تشکیل شده است (الر). « الف، لام، راء » در اختیار همگان است همچون
کتابی است که تمام آیاتش » : و به دنبال این حروف مقطعه یکی از ویژگیهاي قرآن مجید را با دو جمله بیان میکند، نخست این که
کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ). ) « متقن و مستحکم است
سپس شرح و تفصیل (تمام نیازمندیهاي انسان در زمینه زندگی فردي ص: 323 » و
ثُمَّ فُصِّلَتْ). ) « و اجتماعی، مادي و معنوي، در آن) بیان شده است
مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ ) « از نزد خدایی که هم حکیم است و هم آگاه » ؟ این کتاب بزرگ با این ویژگی از سوي چه کسی نازل شده است
خَبِیرٍ).
سورة هود( 11 ):آیۀ 2 .... ص : 323
(آیه 2)- در این آیه مهمترین و اساسیترین محتواي قرآن یعنی توحید و مبارزه با شرك را به این صورت بیان میکند: نخستین
أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ). ) « جز خداوند یگانه یکتا را نپرستید » دعوت من این است که
إِنَّنِی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ). ) « من براي شما از سوي او نذیر و بشیرم » : و دومین برنامه دعوتم این است که
در برابر نافرمانیها و ظلم و فساد و شرك و کفر، شما را بیم میدهم، و از عکس العمل کارهایتان و مجازات الهی بر حذر میدارم، و
در برابر اطاعت و پاکی و تقوا شما را بشارت به سرنوشتی سعادتبخش میدهم.
سورة هود( 11 ):آیۀ 3 .... ص : 323
و از آلودگیها خود را شستشو دهید (وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ). « از گناهان خویش استغفار کنید » : (آیه 3)- سومین دعوتم این است که
ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ). ) « به سوي او باز گردید » : و چهارمین دعوتم این است که
و پس از شستشوي از گناه و پاك شدن در سایه استغفار، خود را به صفات الهی بیارایید که بازگشت به سوي او چیزي جز اقتباس
صفحه 279 از 529
از صفات او نیست.
با این چهار دستور را چنین بیان میکند: هرگاه به این برنامهها جامه عمل بپوشانید « مخالفت » یا « موافقت » سپس نتیجههاي عملی
یُمَتِّعْکُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلی أَجَلٍ مُسَ  می). ) « تا پایان عمر شما را از زندگانی سعادتبخش این دنیا بهرهمند و متمتع میسازد » خداوند
بنابراین مذهب پیش از آن که سراي آخرت را آباد کند، آباد کننده سراي دنیاست و از آن بالاتر این که به هر کس به اندازه
به هر صاحب » کارش، بهره میدهد و تفاوت مردم را در چگونگی عمل به این چهار اصل به هیچ وجه نادیده نمیگیرد، بلکه
وَ یُؤْتِ کُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ). ص: 324 ) « فضیلتی به اندازه فضیلتش عطا میکند
و اما اگر راه مخالفت را پیش گیرید، و (در برابر این دستورهاي چهارگانه عقیدتی و عملی) سرپیچی کنید، من از عذاب روز »
همان روز که در دادگاه بزرگ عدل الهی حضور مییابید (وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ کَبِیرٍ). « بزرگی بر شما بیمناکم
سورة هود( 11 ):آیۀ 4 .... ص : 324
« بازگشت همه شما به سوي خداست » (آیه 4)- به هر حال بدانید که هر کس باشید، و در هر مقام و منزلتی قرار گیرید، سر انجام
(إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ).
و این جمله اشاره به اصل پنجمی از اصول تفصیلی قرآن یعنی مسأله معاد و رستاخیز است.
اما هیچ گاه فکر نکنید که قدرت شما در برابر قدرت خدا اهمیتی دارد، یا میتوانید از فرمان او، و دادگاه عدالتش فرار کنید، و نیز
تصور نکنید که او نمیتواند استخوانهاي پوسیده شما را بعد از مرگ جمعآوري کند، و لباس حیات و زندگی نوینی بر آن بپوشاند
وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ). ) « چرا که او بر همه چیز قادر و تواناست »
سورة هود( 11 ):آیۀ 5 .... ص : 324
(آیه 5)- این آیه بطور کلی اشاره به یکی از کارهاي احمقانه دشمنان اسلام و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میکند که با استفاده از
روش نفاق آمیز و دورکشی از حق میخواستند ماهیت خود را از نظرها پنهان سازند تا گفتار حق را نشنوند.
آگاه باشید! آنها (سرها را به هم نزدیک ساخته و) سینههایشان را در کنار هم قرار میدهند تا خود (و سخنان » : لذا میگوید
أَلا إِنَّهُمْ یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِیَسْتَخْفُوا مِنْهُ). ) « خویش) را از او (پیامبر) پنهان دارند
ظاهري و باطنی دشمنان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله باشد. « مخفی کاري » ممکن است اشاره به هرگونه « یَثْنُونَ » تعبیر
آگاه باشید آنها هنگامی که خود را در جامههایشان پنهان میدارند پروردگار پنهان و آشکار » : لذا قرآن بلافاصله اضافه میکند
أَلا حِینَ یَسْتَغْشُونَ ثِیابَهُمْ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ). ) « آنان را میداند
إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ). ) « چرا که او از اسرار درون سینهها آگاه است »
ص: 325
آغاز جزء